چکیده:
راه ابریشم در طول چند قرن پیونددهندۀ امپراتوریهای بزرگ عصر خود بود و اگرچه اساساً بر مبنای دادوستد و سود اقتصادی شکل گرفته بود، به محملی برای تعاملات و ارتباطات فرهنگی و تمدنی تبدیل شد و میراث فرهنگی ماندگاری برای ایران، کشورهای آسیای مرکزی و بهطور کل کشورهای غرب آسیا بر جای گذاشت. در این مقاله ضمن اشاره به پیشینۀ تاریخی راه ابریشم و پیامدهای اقتصادی و فرهنگی آن، به این موضوع میپردازیم که تلاش برای احیای راه ابریشم چگونه میتواند زمینۀ همگرایی در غرب آسیا را فراهم کند؛ مانع از شکلگیری بستر مناسب برای رشد افراطیگری در منطقه شود و به تقویت پایههای ایران فرهنگی و روح مدارای مندرج در آن کمک کند. به همین منظور از برخی از نظریههای مطرح در مطالعات منطقهای بهعنوان مبنای نظری کار استفاده شده است.
Ancient Silk Road had been a linkage point for great empires and in spite of being formed on economic basis، transformed to a route for cultural and civilizational interactions. As a result، countries of West Asia and Central Asia (as a sub-region) became the heirs of a great and viable culture. In this paper historical background of Silk Road and its economic and cultural implications will be discussed and then we try to show that by revival of Silk Road، integration in West Asia would become a serious possibility، depriving extremists from a positive context for recruiting and growth and strengthening bases for the growth of Cultural Iran and the tolerant nature inherent in it. Therefore a number of important theories in the study of regionalism is discussed and used as the theoretical foundation.
خلاصه ماشینی:
بنابراین ، سؤال اصلی ما این است که آیا میتـوان جـاده ابریـشم و احیـای آن را به عنوان یک الگوی همگرایی در غرب آسیا بر محور عناصر و مقومات ایـران فرهنگـی بـه کـار گرفت ؟ به علاوه در دورانی که افراطیگری تهدیدکننده کشورهای منطقـۀ آسـیای غربـی شـده است ، آیا با احیای جاده ابریشم میتوان روح مـدارای مـستقر در فرهنـگ ایرانـی را در منطقـه تقویت کرد؟ مفهوم احیای جاده ابریشم را چگونه میتوان تبیین کرد؟ ایران فرهنگی چیـست و چه پیشینه ای دارد و نقش جاده ابریشم در گسترش فرهنگ ایرانی چه بوده است ؟ چارچوب مفهومی سه مفهوم جاده ابریشم ، آسیای غربی و ایران فرهنگی همپوشانیهـای فراوانـی بـا هـم دارنـد، به طوریکه میتوان آنها را در اشاره به حوزه جغرافیایی واحدی (البته با اندکی اغماض ) به کـار برد که عناصر فرهنگی ایران بیش از سایر تمدن ها بر آن مسلط بوده است .
با توجه به پیشینۀ فرهنگی منطقۀ آسیای مرکزی به عنوان یکی از کانون های اصـلی تمدن ایرانی ـ اسلامی و وجود مشترکات فرهنگی ماندگار بین ایران و این منطقه ، مـیتـوان بـا احیای جاده ابریشم زمینۀ تقویت این پایه های فرهنگی را فراهم کرد و همان طورکه راه ابریـشم باستانی با انگیزه های اقتصادی شکل گرفت و سپس با آثار فرهنگی و تمدنی ناشی از مبـادلات اقتصادی ماندگار شد(٨ :٢٠١٤ ,Majidi)، میتوان انگیزه اقتصادی پیونـد بـا اقتـصاد چـین را بـه بهانه ای برای احیای این فرهنگ و تمدن تبدیل کرد.