چکیده:
«شعر مصور» نوعی شعر است که در آن واژگان نقش بسزایی در ترسیم تصویر ایفا میکنند و خواننده با کنار هم نهادن و تلفیق کلمات، شعر را باز میآفریند. در این گونه شعر، نحوه چینش اجزای آوایی و واژگانی شعر و چگونگی قرار گرفتن مصراعها، تصویری را به نمایش میگذارد که بیانگر محتوای شعر یا صور خیال آن است. در این مقاله بر آنایم به مقایسه تطبیقی نمونههای مختلف شعرهای تصویری ادبیات کهن و معاصر فارسی و فرانسه(بهویژه کالیگرامهای گیوم آپولینر) بپردازیم و با بررسی و مقایسه ویژگیهای شعری و مضمونی این نوع شعر، به تأثیرپذیری متقابل شعر مصور فارسی و فرانسه در دورههای مختلف اشاره کنیم.
خلاصه ماشینی:
در شعر «آسانسور» آسانسور طبقه دوم، شب از کار افتاده است و بیانگر نوع نگرش آسانسورچی به تکرار جریان زندگی است: رجوع شود به تصویر صفحه در مثال زیر، یکی از شعرهای حمید مصدق، شکل دیگری از کوشش شاعر را در به تصویر کشیدن این رویداد نشان میدهد: رفتم در انتهای جاده نگاهی کردم او بود از روی نرده خم شده روی ر و د...
در انتشار هندسی خویش بر موجها هجوم میآرند (شفیعی کدکنی، 64:1370) در شعر مصور گاهی حرکت شیء نیز تصویر میگردد، مانند شعر «دستهای بی خرما» از کیومرث منشیزاده که در آن پرتاب شدن را نشان داده است: ما دستهای خود را بردیم و به سوی خرماها پر تا ب کردیم (فرهنگنامه ادبی فارسی، 896:1376) عباس صفاری در دوربین قدیمی و در اشعاری مانند «پنجره» و «پیپ ماگریت»، اشیاء را به تصویر کشیده است: رجوع شود به تصویر صفحه (صفاری، 69- 59:1381) محمد علی سپانلو نیز در «فیروزه در غبار» به این سبک، شعر سروده و پراکندگی کلمات در واقع پراکندگی ابرها و انتظار باران را به خواننده القاء میکند.
رجوع شود به تصویر صفحه (همان،117:1925) (همان، 83:1338) بنابراین به نظر میرسد آپولینر از اشعار مصور فارسی کهن الهام گرفته است.
رجوع شود به تصویر صفحه (طاهباز، 109:1380) (آپولینر،74:1925) (صفاری،163:1381) در شعر «کبوتر زخمی» گیوم آپولینر و شکل ترسیمی «مرغ بسم الله» محمدعلی قزوینی نیز تشابه تصویری وجود دارد.
رجوع شود به تصویر صفحه اگر بر این ادعا باشیم که اشعار آپولینر از کالیگرامهای ادبیات فارسی کلاسیک تأثیر پذیرفتهاند، زیرا او با شعر «مشجر» و «مطیر» آشنایی داشته است(هنرمندی:513).