چکیده:
زمانی که به نقشه های منطقه آسیای میانه (مرکزی) در قرن ششم و اوایل قرن هفتم ه.ق (قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم م.) می نگریم، به نام دولتی برمی خوریم که در هیچ یک از نقشه های پیش از این قرون نبوده است؛ قومی که در نقشه ها و متون فارسی با نامهای «قراختایی»، «قره کیدانی» و «ختایی» آمده است و در نقشه ها و منابع انگلیسی، چینی و مغولی نیز با نامهایی مانند «Kara-Khitai Khanate»، «Western Liao»،«Xi Liao» و «Hala Qidan»از آن یاد شده است. این قوم -که توسط مورخان مسلمان، قراختایی نامیده شده اند- ابتدا در مرزهای چین شمالی، مستقر بودند. اجداد آنان از اوایل قرن دهم میلادی، توانسته بودند با حمله بر قلمرو امپراتوری «تانگ» (Tang) این امپراتوری بزرگ چین را شکست داده، خود امپراتوری گسترده ای با نام « لیائو» (Liao) یا «کیتان» (Kitan) تشکیل دهند. امپراتوری آنان بیش از دو قرن دوام داشت و قسمت وسیعی از چین شمالی را در بر می گرفت، اما از اوایل دهه دوم قرن دوازدهم میلادی قوم جدیدی با نام«جورچن» (Jorchen) یا «جورجت» (Jorjet) پیدا شد و خیلی زود میان این دو دولت، درگیری حاصل شد. در اثر این درگیری قوم تازه وارد جورچن، توانست دولت لیائو را شکست دهد و بقایای آن را از چین عقب براند. از این زمان، بازماندگان امپراتوری لیائو، در طی دو مهاجرت وسیع -که مهاجرت اول آنها با شکست مواجه شد، اما دومین مهاجرت آنها، به رهبری فردی به نام «یلوتاشه»(Yelo-Dashi) ، با موفقیت کامل همراه بود- در نواحی آسیای مرکزی استقرار یافتند. بزودی این دولت با دولتهای ساکن در شمال شرق و شرق سرزمین ایران، همچون قراخانیان، سلجوقیان، غوریان و خوارزمشاهیان همجوار گردید. از همین زمان است که توسط مورخان مسلمان، به قراختایی مشهور شدند. رویکرد اصلی این مقاله، بیان اصل و منشا قراختاییان و چگونگی مهاجرتشان از چین به نواحی غربی تر، تا زمان رسیدن آنها به همسایگی دولتهای اسلامی است.