چکیده:
با تشکیل حکومت صفوی و تغییراتی که در اوضاع سیاسی و مذهبی ایران بوجود آمد زمینه های بروز
اختلاف و درگیری بین حکومت صفوی و امپراتوری عثمانی بتدریج فراهم شد. صفویان با استفاده از شور
انقلابی پیروان و حامیان خویش درصدد بدست آوردن قلمروی برای خود در منطقه آناتولی و دیار بکر
بودند و ترکان عثمانی نیز که یکپارچگی دینی و سیاسی ایران را در تضاد با اهداف توسعه طلبانه خویش
می دیدند درصدد برآمدند تا با استفاده از اختلافات بوجود آمده ایران را به قلمرو خویش ضمیمه کنند. از
این رو هدف این نوشتار این است که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی وبا بهره گیری از منابع کتابخانه -
ای معتبر به این پرسش پاسخ دهد که چه عواملی منجر به بروز جنگ چالدران و شکست صفویان در این
جنگ شده است؟ مدعایی که می توان در برابر این پرسش مطرح کرد این است که اختلافات سیاسی -
نظامی و نفس قدرت که توسعه طلبی می باشد در بروز جنگ چالدران نقش اساسی داشته و مهم ترین
دلیل شکست صفویان را می توان ناتوانی آنها در اتخاذ یک راهبرد صحیح نظامی در برابر قدرت تخریبی
توپخانه عثمانی عنوان کرد. نتیجه ای که بدست می آید این است که جنگی با ابعاد جنگ چالدران به هر
صورت و حتی با وجود اشتراک مذهبی و نبود اختلافات سیاسی و نظامی بین دو حکومت رخ می داد و
صفویان نیز در صورت به کارگیری اصول صحیح جنگی و پرهیز از اختلافات درونی می توانستند تلفات
جنگ را به حداقل رسانیده و حتی پیروز میدان شوند.
خلاصه ماشینی:
فعاليت هاي کساني همچون خان محمد استاجلو و نورعلي خليفه که سرداران شاه اسماعيل در آناطولي و ديار بکر بودند در نزد اکثر مورخان بعنوان يکي از مهم ترين زمينه هاي بروز جنگ چالدران ذکر شده ، امري که در اکثر منابع بدان اشاره شده و علت حمله سلطان سليم را بدين سبب مي دانند که : «خان محمد استاجلو بر ديار بکر استيلا يافته و لشکر ذوالقدر را با مردم اندک به دفعات شکسته و ملازم او دلو دوراق با هفتاد سوار سيصد غلام قانصوه پادشاه مصر را که در دلاوري شهرت تمام داشتند و اسامي ايشان را زو چندي مي نگاشتند مغلوب گردانيده بود از واسطه اين شجاعت عجب و عظمت و جبروت و باد و بروت او از حد اعتدال درگذشته ، سلطان سليم مکاتيب مبني بر تهديد و بيم ارسال داشت و او را بر مقابله و مقاتله ترغيب و تحريک مي کرد.
در واقع اختلافات فاحشي که در روحيات اين دو فرد بزرگ وجود داشت نشان مي دهد که هيچکدام از آن دو حاضر به قبول انقياد و اطاعت از ديگري نبوده اند و به همين دليل سفير نيز به دربار هم نمي فرستادند (شيباني، ١٣٤٩: ٢١٤) مورخان ترک سليم را ياووز يعني قاطع و برنده لقب داده و نويسندگان اروپايي خونخوار و سنگدل خوانده اند اما در عين حال از علم و ادب نيز بهره مند بود وي در کار سياست بسيار سخت گير و زودکش و بي رحم بود ارکان دولت و وزيران او هرگز بر جان خود ايمن نبودند در دوران پادشاهي خويش هفت وزير اعظم عثماني را سر بريد بطوريکه در زمان وي چون مي خواستند کسي را نفرين کنند مي گفتند اي کاش وزير سلطان سليم شوي (فلسفي، ١٣٨١: ٣٧) ويژگيهاي شخصيتي شاه اسماعيل که عبارت بودند از استقامت و بردباري او در برابر شدايد و اراده خلل ناپذيرش در برابر تصميمات و شجاعت و خشونت نيز در تشديد اختلافات موثر بوده است .