چکیده:
طی قرن نوزدهم میلادی، سیزدهم هجری، حضور روسیه در آسیای میانه به صورت فزاینده ای افزایش یافت. این امر ایران را در معرض تجاوزات تازه قرار داد و به چالش روابط روس و انگلیس دامن زد. آثار مختلفی که تاکنون درباره روابط روس و انگلیس نوشته شده، بیشتر به شرح رویدادهای نظامی بسنده کرده و به اهمیت سازوکار دیپلماسی روسیه، کمتر اشاره شده است. این تحقیق می کوشد تحلیل تازه ای از کاربست روش های سیاسی و نظامی روسیه، در آسیای میانه و بازتاب های منطقه ای آن ارائه کند. روش تحقیق توصیفی تحلیلی (Descriptive - analytical) و اسنادی (method Documentar) است و استناد به منابع دست اول و معاهدات و مکاتبات تاریخی، در اولویت قرار گرفته است. همچنین نویسندگان با هدف مشخص کردن ابعاد سیاست خارجی روسیه در آسیای میانه، درصدد یافتن پاسخ این پرسش ها هستند: روسیه چگونه توانست حاکمیت خود را بر سرزمین های پهناور شرق دریای خزر تحمیل کند؟ ایران و انگلیس در برابر توسعه طلبی آن کشور چه اقداماتی انجام دادند؟ چنین فرض می شود که اقدامات نظامی، تنها ابزاری نبود که روسیه از آن استفاده می کرد و سیاستمداران آن کشور نیز، در موفقیت های کشور خود نقش داشته اند. نتایج این تحقیق نیز نشان می دهد: بازتاب رقابت های استعماری روس و انگلیس، در جغرافیای سیاسی سواحل دریای خزر، بسیار تاثیرگذار بود و روسیه از ترکیب ابزارهای موثر، مانند روابط اقتصادی، روش های سیاسی، مطالعات میدانی، نفوذ اطلاعاتی و اقدامات نظامی استفاده و حاکمیت خود را بر سراسر آسیای میانه تثبیت کرد.
The presence of Russia remarkably increased in Central Asia in the 19th Century. This presence not only led Iran to be exposed to invasion but also created the challenges for the relations between Russia and England. The available studies، related to the relations between Russia and England، mainly discuss about the military events; however، the diplomacy of Russia is scarcely targeted. This study endeavors to present a new analysis of Russia's military and political policies in Central Asia with its effects. In fact، such study aims to determine precisely the foreign policy of Russia in Central Asia based on primary resources، treaties and historical correspondences with descriptive – analytical approach. Therefore، the main questions of such study are: How could Russia impose its sovereignty on the districts of East Caspian Sea? What were the reactions of Iran and England against Russia's policies? It is assumed that the military actions of Russia had not been the sole concern of Russia and the authorities of Russia had a considerable role in Russia's progress. The outcome of this research demonstrates that not only the colonial rivalries between Russia and England had effected on political geography of Caspian Sea's coasts but also Russia employed effective means such as economical relations، political methods، field studies، informational influence and military actions to maintain its sovereignty on Central Asia totally.
خلاصه ماشینی:
همچنین نویسندگان با هدف مشخصکردن ابعاد سیاست خارجی روسیه در آسیای میانه، درصدد یافتن پاسخ این پرسشها هستند: روسیه چگونه توانست حاکمیت خود را بر سرزمینهای پهناور شرق دریای خزر تحمیل کند؟ ایران و انگلیس در برابر توسعهطلبی آن کشور چه اقداماتی انجام دادند؟ چنین فرض میشود که اقدامات نظامی، تنها ابزاری نبود که روسیه از آن استفاده میکرد و سیاستمداران آن کشور نیز، در موفقیتهای کشور خود نقش داشتهاند.
نتایج این تحقیق نیز نشان میدهد: بازتاب رقابتهای استعماری روس و انگلیس، در جغرافیای سیاسی سواحل دریای خزر، بسیار تأثیرگذار بود و روسیه از ترکیب ابزارهای موثر، مانند روابط اقتصادی، روشهای سیاسی، مطالعات میدانی، نفوذ اطلاعاتی و اقدامات نظامی استفاده و حاکمیت خود را بر سراسر آسیای میانه تثبیت کرد.
در سال 1254ق/1838م، تزار نیکولای اول برای کاستن از نگرانی انگلیسیها، طی نامهای حضور روسیه در شرق دریای خزر را دوستانه توصیف کرد و کنت پوزودی بورگو (Posudi Borgo)، سفیر کبیر روسیه در لندن، نیز کوشید وانمود کند، موضوع تهدید هندوستان از سوی روسیه صحت نداشته و حضور این کشور در شرق دریای خزر، ارتباطی با تصرف هند ندارد؛ لیکن پالمرستون (Palmerstown) در جواب وی اظهار کرد: «وقتی قصد اشغال سرزمینی مطرح است، در ابتدا به آن رخنه نمیکنند؛ بلکه از دور آن را شناسایی مینمایند تا سرانجام نوبت حمله فرارسد» (ترنزیو، 1363: 66).
هنگامی هم که محمدشاه به هرات لشکرکشی کرد، برخلاف انگلیسیها، از این اقدام حمایت کردند؛ زیرا در این مرحله، از نفوذ بیشتر در ایران و پیشروی به سوی هند، از طرف نواحی غرب و گرجستان، به علت مقاومت طوایف کوهستانی داغستان به رهبری شیخ شامل، مأیوس شده بودند؛ اما در شرق دریای خزر، به علت مشخصنبودن مرز بین ایران و خانات آسیای مرکزی با روسیه، راه دستاندازی آنان باز بود (کاظمزاده ،1354: ۴ و ۵).