چکیده:
مزاحمت جنسي شكلي از آزار مبتني بر جنسيت مفهوم سازي شده است كه آثار شايان توجهي بر قرباني دارد. زنان كه نيمي از جمعيت را تشكيل مي دهند، به طور روزمره با استرس ها و مشكلات ناشي از وجود آزار و مزاحمت جنسي روبه رو مي شوند كه اين مسئله موجب بسياري از عوارض روان شناختي و جامعه شناختي مي شود. هدف مطالعه حاضر در چرخشي موضوعي، سنجش مولفه هاي اثرگذار بر وضعيت عاملان ايجاد مزاحمت يعني پسران است. تحقيق پيش رو به روش كمي و با تكنيك پيمايش انجام گرفته است. جامعه آماري شامل تمام افراد مذكر 18 تا 30 سال ساكن در سنندج مي شود. نمونه گيري پژوهش به صورت سهميه اي متناسب با حجم جامعه انجام گرفت كه بعد از مشخص كردن طبقات فرعي براساس سن و سهم هريك از طبقات از نمونه كل، افراد منتخب از طريق پاسخگويي به پرسشنامه محقق ساخته، بررسي و تحليل شدند. دركل، براساس نتايج توصيفي از مزاحمت جنسي كه شامل چهار نوع مزاحمت كلامي، بصري، تعقيبي و فيزيكي مي شود، از مجموع 380 نفر فقط 18 نفر مرتكب هيچ گونه مزاحمتي نشده اند. نتايج تحليل چندمتغيره (رگرسيون و تحليل مسير) نشان مي دهد از ميان شش متغير موجود در تحليل، سه متغير ميزان سنتي بودن، ميزان جنسيت زدگي و ميزان خشونت در خانواده، تاثيرگذارترين متغيرها بر مزاحمت جنسي هستند.
مزاحمت جنسي به عنوان شكلي از آزار مبتني بر جنسيت مفهوم سازي شده كه اثرات قابل توجهي بر قرباني دارد. يكي از ملموس ترين اين اثرات ايجاد ناامني براي زنان در محيط هاي كاري و آكادميك، اماكن عمومي و ديگر بخش-هاي اجتماع است. زنان كه نيمي از جمعيت را تشكيل مي دهند، به طور روزمره با استرس ها و مشكلات ناشي از وجود آزار و مزاحمت جنسي روبرو مي شوند كه اين خود منجر به عوارض روانشناختي و جامعه شناختي بسياري مي گردد. هدف مطالعه حاضر در چرخشي موضوعي، سنجش مولفه هاي اثرگذار بر وضعيت عاملان ايجاد وضعيت مزاحمت يعني پسران است. چارچوب نظري اصلي اين مطالعه تئوري چهار عاملي اُهِير و اُدونوهيو (به نقل از نئوپان و همكاران، 2014) در باب مزاحمت جنسي است كه تركيبي است از اجزاي كليدي بسياري از نظريه هاي تك عاملي پيشين.
تحقيق پيش رو به روش توصيفي از نوع همبستگي و با تكنيك پيمايش انجام پذيرفته است. جامعه ي آماري شامل كليه ي افراد مذكر 18 تا 30 سال ساكن در شهر سنندج است.
Sexual harassment as a form of harassment based on sex, which is conceptualized significant effects on victims. One of MlmvsTryn these effects create insecurity for women in business and academic environments, public places and other social-sector. Women form half the population, on a daily basis AstrsHa and problems faced due to sexual harassment dumped into the psychological and sociological lead to many complications in throughput. The present study Revolving subject, sensing components affecting the nuisance factor of the boys. The theoretical framework of this study Ahyr four-factor theory and Advnvhyv (quoted from chipboard et al., 2014) on sexual harassment is a combination of many key components from single-factor theories a priori.
The study was nonexperimental descriptive was conducted with survey techniques. The population is son in 18 to 30 years of Sanandaj. Sample size selected Cochran's formula and multistage cluster sampling method is determined. The data collection tool has been integrated and standardized questionnaires that had good validity and reliability.
In general, based on the descriptive results obtained from verbal sexual harassment that includes 3 types of harassment, non-verbal and physical, committed a total of 380 people, only 18 people HychGvnh trouble NshdhAnd indicating that the poor conditions and Jnsyt the sample is ZdhY. BhDst results from the multivariate analysis (logistic regression and path analysis) of parents variables showed that
خلاصه ماشینی:
مطالعۀ اثر مؤلفه هاي اجتماعي- فرهنگي والدين بر مزاحمت جنسي (خياباني) فرزندان پسر 1 يعقوب احمدي 2 سيما بيوراني تاريخ دريافت : ٩٥/٠١/١٨ تاريخ پذيرش : ٩٥/٠٩/٠٢ چکيده مزاحمت جنسي شکلي از آزار مبتنيبر جنسيت مفهوم سازي شده است که آثار شايان توجهي بر قرباني دارد.
در بخشي از تحقيق سحابي و همکاران با عنوان «بررسي تأثير عناصر اجتماعي بر امنيت اجتماعي در شهر سنندج » نشان داده شده است بين جنسيت و مزاحمت خياباني رابطۀ معنيداري در سطح ٩٩ درصد وجود دارد و در برخي مناطق (حاشيه نشينان با خاستگاه روستايي) خانم ها مزاحمت هاي خياباني را مهم ترين عامل تهديد امنيت اجتماعي خود دانسته اند (سحابي و همکاران ، ١٣٨٨).
هدف از اين تحقيق بررسي وجود پيوندي ميان وضعيت خانوادگي (شامل شرايط اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي خانواده ) (زماني ، ١٣٩١؛ ميرزايي و رنجگر، ١٣٨٦؛ واصفيان ، ١٣٩٠) و ميزان مزاحمت جنسي (خياباني ) فرزند پسر است .
در اين تحقيقات ، از روش هاي ترکيبي و ابزار پرسشنامه و مصاحبه ، روش پيمايشي و تحليل ثانويه بهره گرفته شده است ؛ براي مثال ، تحقيقي با عنوان «خشونت عليه زنان در وسايل نقليۀ عمومي نپال : مزاحمت جنسي و برتري تجلي فضايي مردان » (نئوپان و چسنيليند، ٢٠١٤) نشان ميدهد آزار جنسي در وسايل نقليۀ عمومي در همه جا وجود 1.
مدل تجربي عوامل مستقيم و غيرمستقيم (والدين ) مؤثر بر ميزان مزاحمت جنسي بحث و نتيجه گيري پژوهش در اين جامعۀ آماري (سنندج ) نشان داد سطح پايگاه اجتماعي – اقتصادي زنان پايين تر از مردان است .