چکیده:
به کارگیری واژه های متناسب در کنار هم، یکی از مشکل ترین وظایف زبانی زبان آموزان دوم/خارجی است. درمقابل، گویشوران بومی، در این باره که کدام واژه ها را باید در کنار هم به کار برد، دانش گسترده ای دارند؛ و آنها می توانند واژه های مختلف را به درستی در کنار هم قرار دهند. این دانش، یکی از توانایی های اساسی گویشوران بومی است. درکنارهم قرارگرفتن واژه ها را «باهم آیی» می نامند.
کاربرد خاص باهم آیی ها به شکلی همانند گویشوران بومی، مسئله ای حساس است؛ اما این وظیفه برای گویشوران غیربومی آسان نیست. بنابراین، در این زمینه باید به آنان آموزش داد؛ با این حال، «به طور کلی مشخص نیست که کدام باهم آیی ها را باید آموزش داد و چگونه». خطاهایی که در استفاده از واژه ها رخ می دهد، ممکن است به دلیل تفاوت هایی باشد که بین زبان های مبدا و مقصد وجود دارد.
آگاهی از دلایل بروز خطاهای احتمالی به هنگام یادگیری باهم آیی ها، برای زبان آموزان بسیار مفید است. در این مقاله سعی شده است باهم آیی هایی معرفی شود که(به دلیل تفاوت در دو زبان مبدا و مقصد) احتمال زیادی دارد زبان آموزان در به کارگیری آنها دچار اشتباه شوند.
Combining words appropriately in a target language is one of the most difficult tasks for foreign/second language learners. By contrast، native speakers have extensive knowledge about which words should be used together، and they can accurately form the combinations of diverse words. Such knowledge is one of the vital competencies of native speakers. These combinations of words are referred to as “collocation”.
The proper use of collocations is crucial to sound like a native speaker، yet it is not so easy for non-native speakers of a Target language. Therefore، they should be taught systematically. However، “it is largely unclear how and which collocations should be taught”. Errors in vocabulary use can be caused by the differences between learners’ L1 and target language.
It is helpful for learners to be aware of the causes of possible errors while learning collocations. This article has an attempt to introduce collocations which are likely to cause learners to make errors due to differences their L1 and target language.
خلاصه ماشینی:
باهمآیی عبارت است از قرار گرفتن واحدهای زبانی در کنار هم؛ به این معنی که بعضی از واژهها در زبان فقط با واژههای خاصی میتوانند همنشین شوند.
برای درک گفتار و نوشتار و نگارش صحیح باید از باهمآیی واژهها آگاه بود و این مسئلۀ بسیار مهمی در یادگیری و بهکارگیری زبان است.
لی وایس (Leewise, 1993) معتقد است باهمآیی 70 درصد مکالمات روزمره (گفتاری و نوشتاری) را دربر میگیرد؛ از این رو، زبانآموزان برای ارتباط و مکالمۀ صحیح با گویشوران بومی باید آنها را بیاموزند.
علت این است که، در مورد باهمآییها، قوانین خاص و مدونی وجود ندارد تا بتوان الگوی قابل قبولی برای آنها ارائه داد؛ مثلا، واژههای great، large، big مترادفاند، اما great با deal همنشین میشود (a great deal) و a lot (زیاد) معنی میدهد، همنشینی big با deal (a big deal) معنای دیگری دارد، و قرار دادن large بهجای آنها (a large deal) در زبان انگلیسی معیار پذیرفته نیست.
نوروزی خیابانی (Nowruzi Khiabani, 1378: 2) بر آن است که یکی از مؤلفههای دانش واژگانی آگاهی از رابطۀ هر واژه با واژههای دیگر است؛ بهعبارت دیگر، آگاهی از اینکه آیا یک واژۀ معین امکان ترکیبپذیری دارد و، اگر دارد، با چه واحدهای زبانی همنشین میشود و باهمآیی پدید میآورد.
هم، از این رو، در تدریس زبان انگلیسی، بهویژه برای اهداف خاص (english for specific purpose)، بر آموزش و یادگیری باهمآیی بسیار تأکید شده است؛ چراکه تصور میشود، هرچه دامنۀ اطلاعات واژگانی زبانآموز وسیعتر باشد، درک او از مطالب گفتاری و نوشتاری بهتر خواهد بود.