چکیده:
با سقوط حکومت صفوی ( 1135ق) ساختار سیاسی و دینی ضعیف شد. حکومت افغانها (1135-1145ق) به جنگ و گریزی ده ساله ختم گردید و شیوة کشورداری نادر شاه (1148-1160ق) هم به سبب تعارضات پیدرپی، صرف لشکرکشیهای متعدد داخلی و خارجی شد. این جنگها و نبود امنیت اجتماعی و فشار روزافزون بر مردم موجب مهاجرت تعداد فراوانی از ایران گردید. حاکمیت سیاسی و آرامش کوتاه مدت دورة زندیه (1163-1209ق) هم محدود به بخشهایی از ایران بود. بر اثر این تحوّلات، ساختار دین هم به ضعف گرایید؛ زیرا علاوه بر افغانهای سنّی، نادر با ابزار سیاست با دین مواجه شد و با بیاهمیتی به علما، آنان را به حاشیه راند. خاندان زند هم با وجود احترام به علما، درصدد احیای جایگاه سابق آنها در دورة صفویه برنیامدند. در نتیجة این بحران و نبود قرابت میان علما با حکمرانان، عدهای از علما ناچار به مهاجرت شدند. پراکنش علما موضوع این بررسی است. بنابراین، به لحاظ جغرافیایی و با فرض سه جریان، یعنی عزلت در شهرها و مهاجرت به روستاها، مهاجرت به نجف، و مهاجرت به هند، انگیزهها و نتایج آن بررسی و تبیین میشود. روش تحقیق «کتابخانهای» است و این مقاله به شیوة «توصیفی ـ تحلیلی» موضوع را بررسی میکند.
خلاصه ماشینی:
حال، پرسش این است که چه متغیرهایی در نحوة پراکندگی علما در سدة دوازدهم نقش داشت و چرا نجف و هند هدف مهاجرت قرار گرفتند؟ برای پاسخ به پرسش مزبور، فرضیة ذیل به آزمون گذاشته شده است: عواملی همچون سقوط صفویان، که به طور جدی از علمای دینی حمایت میکردند، نبود قرابت میان نهاد سیاسی در دورة افشاریه با نهاد دین و تعامل محدود آن در دورة زندیه، ضعف ساختار سیاسی و نبود امنیت اجتماعی و اقتصادی در این پراکندگی نقش داشت.
پس از حملة افغانها، به نظر میآمد که دیگر هیچ عالمی در این شهر باقی نماند؛ زیرا در حادثة محاصرة اصفهان و قحطی متأثر از آن، عدة زیادی از مردم و از جمله، علما جان خود را از دست دادند؛ نظیر مولانا محمدرضا بن ملامحمدباقر مجلسی و اولاد و خانوادة او (بهبهانی، 1370، ص125)، میرزا کمالالدین محمد فسوی (داماد مجلسی)، مولانا حمزه گیلانی، ملامحمدتقی طبسی (همان، ص245-246)، محمدهادی مشهدی (م1134ق) (حزین لاهیجی، 1375، ص26)، و ملامحمدجعفر سبزواری (حسینی یزدی، 1378، 156 و 157 و ص163) زمانی هم که محمود افغان وارد شهر شد اجازه داد هر کس که میخواهد شهر را ترک کند.
(براون، 1369، ص323) غیر از فرار از نابسامانیهای ایران، زیارت اماکن مقدس و کسب حیثیت و اعتبار علمی و دینی از جمله انگیزههای سفر به این اماکن بود؛ زیرا خیلی از علمای برجسته در دورة صفویه در کربلا و نجف مقیم بودند؛ نظیر ملااحمد اردبیلی (م93ق) که نزد سلاطین صفوی و علمای اصفهان محترم بود (صادقی اصفهانی، 1379، ص101) و یا میرزای شیروانی (م1099ق) داماد ملامحمدتقی مجلسی که فقط به تقاضای شاه سلیمان صفوی به ایران آمد.