چکیده:
تاریخ دوره قاجاری به دلایل خاص درونی و بیرونی آن در سطح داخلی و بین المللی، شاهد رخدادهای سیاسی، اجتماعی، مذهبی و فرهنگی متعددی شده که در هر دهه و مقطع خاص آن در این عصر، به وقوع پیوسته و بستر حیات زمینه های فوق الذکر و حتی حیات فیزیکی تاریخی- باستانی (وضعیت و سبک ساخت آثار و ابنیه)ی آن را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. در این میان، بررسی اوضاع تعاملی مردمان ایران زمین و منطقه مد نظر یعنی: یزد که صاحبان ادیان مختلف در آن سکونت داشته اند، در جای خود جالب توجه به نظر می رسد و این تعاملات و بعضا تقابلات، با فراز و فرودهایی همراه بوده است.
این مقاله در واقع تلاشی علمی- پژوهشی در راستای بررسی تاریخی و مقطعی و در عین حال مستند و تحلیل گونه و منتج به یافته ای علمی- تاریخی در میزان، نوع و نحوه روابط و تعاملات اکثریت اجتماع یزد- یعنی مسلمانان شیعه- با گروهی از اقلیت های دینی جامعه یزد در دوره قاجار یعنی یهودیان ایرانی ساکنمی باشد. فرض نگارنده بر این است؛ در زمینه های مختلف تجاری- اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی، دینی- مذهبی و... تعاملات، تقابلات و مکاتبات زیادی بین اقلیت یهود با ساکنان مسلمان شیعه مذهب یزد در دوره مذکور صورت گرفته است که بیشتر آنها نشان از روابط و همزیستی مسالمتآمیز بین آنها دارد. روش کار مقاله حاضر توصیفی- تحلیلی و جمعآوری مطالب کتابخانهای بوده است.
History of Qajar due tointernal and externalreasonsatdomestic and internationallevel،was evident to a variety of political، social، cultural and religiousevents that have occurred at eachdecadeandits particular point in this era، and has stronglyaffected the lifecontext ofthe above-mentionedareas andevenhistorical-ancientphysicallife (situation and thestyle ofbuildings construction). In the meantime، investigation of the interaction situation ofIranian people and the intended area، i.e. Yazd in whichowners ofdifferent religionshavelivedin، in place، seemsinteresting and suchinteractionsandsometimes contradictions were associated withups and downs.
This article is in fact a scientific-research attemptin line with thehistoricalandcross-sectionalinvestigationyetdocumentary andanalytical which resulted in a scientific-historic findingin the amount، kind and way of relationships and interactions ofmajorityof Yazd community-theShia Muslims– with a group ofreligious minorities of Yazdcommunityin the Qajar period، i.e. the accommodated Iranian Jewish. The writerassumes that، in different fields، especially areas of commercial، economic cultural، social، religion، etc. many interactions، contradictions، and communications is made betweenthe Jewishminority with ShiaMuslimsresiding in Yazdduring the mentioned period، most of which indicatethecoexistentrelationshipsbetweenthem.The present studyis descriptive-analyticandcollectionofmaterials is in library method.
خلاصه ماشینی:
تمايل اقليت يهود به اختلاط و امتزاج با خودشان و امتزاج نداشتن با جوامـع غيـر يهـودي (بـا اعتقاد به اينکه يهود، ملت برگزيده خداست )؛ و لزوم اجراي احکام ديني که با زنـدگي روزانـه آنهـا ارتباط نزديکي داشت و دسترسي به امکانات رفاهي و مذهبي خود آنها (حمام ، کنيسه و ديگر لوازم آسايش ) که دسترسي به آنها، طبعا در کنار هم کيشان ، آسان تر بـود و نيـز محـدوديت هـايي کـه از سوي اکثريت مسلمان جامعه ايران پس از اسلام - و نه الزاما حاکمان مسـلمان - و بـه طـور کلـي اقوام و اديـان غيـر يهـودي- متوجـه اقليـت يهـودي بـوده ، در دوره هـاي متـأخر سـبب تشـکيل يهودينشين ها به صورت محله هايي متمايز و جدا از بافت يک پارچه شـهري در برخـي شـهرهاي ايران شده است .
هر چند اخباري تاريخي از اوضاع اقليت يهود يزد در اين زمان در دست نيست ، اما به تحقيق و مقايسه احوال و اوضاع اين اقليت در ساير نقاط ايران و در کـل ، مـيتـوان عنـوان کـرد کـه آمـار يهوديان ساکن يزد در اين زمان ، از چند صد نفر تجاوز نميکرده است و انگيزه اقليت هاي يهـودي براي مهاجرت بيشتر به اين منطقه ، بـه دلايـل آزار و اذيـت مـردم سـطحينگـر آن دوره و رفتـار متعصبانه آنها و روحانيت سنتي و فشار و آزار لوطيان خودسر با اقليت هـاي ايـن شـهر و نيـز تغييـرات حکومتي و اجرايي يزد و در نهايت اوضاع نه چندان مساعد اقتصادي- تجاري اين منطقه ، نه تنها کم و ناچيز بوده است ؛ بلکه حتي عده اي از يهود منطقه يزد، به ويژه تجـار و ثروتمنـدان آنهـا، بـراي رونـق بيشتر کار خود به شهرهاي بزرگ تري چون اصفهان ، شيراز و بيشتر از همه تهران مهاجرت کرده اند.