چکیده:
اسب جانوری آریائی است، که نام آن در منابع کهن ایرانی چون اوستا و منابع باستانی و مذهبی هند چون وداها و پوراناها آمده است. در نزد ملل باستانی ایران و هند ارزنده ترین قربانی در نزد خداوند «اشوامدا» یا قربانی اسب ذکر شده است. منابع تاریخی ایران از قربانی کردن ماهانه اسبی بر گور کورش بزرگ گزارش می دهند. اسب همراه با کاسی ها که بین النهرین را در قرن هجدهم پیش از میلاد تصرف نمودند، به آن سرزمین وارد و این مقدمه اشتهار اسب در سرزمینی شد، که در قرون آتی و به ویژه پس از سقوط ساسانیان به عنوان سرزمینی عربی شناخته شد.
سقوط دولت ساسانی و عدم اجازه استفاده از اسب توسط ایرانیان از سوی خلفای اموی و عباسی باعث گردید، که پرورش اسب در ایران دچار رکود گردیده و به تدریج اسب ایرانی به عنوان اسب عربی شناخته شود. به ویژه که از آن پس بسیاری از سرزمین هایی که اسب در آن پرورش می یافت، در زمره سرزمین های مفتوحه عربی شناخته می شد.
The horse has been Known as an Arian animals and its name has been mentioned in Avesta and religious books of Hindus، Vedas and Pooranas. Arians believed that the most acceptable sacrifice to the god was horse sacrifice which was known to ancient Iranians and Indians as "Ashwameda". The Iranian historical sources indicate that every month a horse was sacrificed on the grave of Cyrus the Greut the founder of Aehaemenid dynasty. Horse along with the Kassits who conquered Mesopotamia entered that region in the eighteenth century B.C and it was the beginning of an era when the Iranian horse became Famous in that region specially It was considered as an Arabian territory after the fall of the Sasanians. The collapse of the Sasanians and strict orders of Omavid and Abbasid's khalifs that the Iranians were not allowed to ride the horse in the presence of Arabs caused the Iranians not pay attention to horse riding or to breed the horse and it gradually resulted that the Iranian horse was known as Arabian horse. The factor which accelerated this fact was that most of the territories wherein the horses were bred had come under the sokernity of the Arabs.
خلاصه ماشینی:
سقوط دولت ساساني و عدم اجازه استفاده از اسب توسط ايرانيان از سوي خلفاي اموي و عباسي باعث گرديد، که پرورش اسب در ايران دچار رکود گرديده و به تدريج اسب ايراني به عنوان اسب عربي شناخته شود.
اما پس از سقوط ساسانيان که اعراب نه تنها بر بين النهرين بلکه بر بسياري از ديگر سرزمين هاي ايراني مسلط شدند، پرورش اسب در ايران دچار رکود شد.
از سوي ديگر رجحان اسب بر شتر بسياري از اعراب را به داشتن اسب تشويق نموده و بنابراين در حالي که در ايران پرورش اسب از اعتبار پيشين خود افتاده بود، در سرزمين هاي عربي که همان سرزمين هاي ايراني بودند که اکنون به عنوان سرزمين عربي شناخته ميشدند، پرورش اسب رواج پيدا کرده و اين بار اسب ايراني به عنوان اسب عرب شهرت يافت .
١ کشف استخوان هاي اسب در بسياري از مکان هايي که محل سکونت انسان پيش از تاريخ ايران بوده است ، همچنين نقش اسب که در بسياري از موارد هنرمندانه بر بدنه غارها و سفال ها اجرا شده مبين اين واقعيت است ، که مأنوسيتي بين اسب و ايرانيان لااقل از عصر نئوليتيک * يا نوسنگي موجود بوده است .
اما چه شد که اسب اين مرکب راهوار ايراني که در انتساب آن به ايرانيان جاي هيچ گونه شک و شبهه اي نبود به صورت اسب عرب درآمد؟ تاريخ عربستان نشان ميدهد که از آغاز جنگ هاي بسياري به دلايل مختلف بين قبائل و طوائف عرب رخ ميداده است .