چکیده:
شروع حکمروائی صفویه بیشتر با نظر به رسمیت یافتن تشیع، تمرکز و یکدست شدن حاکمیت سیاسی و درگیری با عثمانی و ازبکان مورد مطالعه قرار میگیرد. اما افراد و گروههای مختلف درون قلمرو صفوی، چگونه با شرایط جدید مواجه شدند و سیاستهای حکومت صفوی چه عاقبتی برای آنها رقم زد؟ تا آنجا که به موضوع ما مربوط میشود، از همان آغاز سادات به طور وسیع از سوی حکومت در مناصب رسمی بکار گرفته شدند، حتی منصب صدارت به انحصار آنها درآمد. اما شیوخ صوفیه چون در امور معنوی و برخی در حوزه قدرت دنیوی، رقیب بالقوه شاه صفوی تصور می-شدند، چندان مورد اعتماد نبودند. رسمیت یافتن تشیع باعث شد هرکسی به صرف باورهای غیر شیعیاش عنصری مشکوک تلقی شود، بویژه که عثمانی و ازبکان همواره باورهای مذهبی را توجیهکننده درگیریهای نظامی خود با صفویه میدانستند. با این مقدمات، هدف این مقاله پیگیری تحولاتی است که خاندان لاله در دوران پرآشوب قرن دهم، در جامعه صفوی از سر گذراندهاند. آنها از خاندانهای سرشناس تبریز در قرن دهم و برخوردار از امتیاز سیادت بودند. بزرگ این خاندان، بدرالدین احمد، شیخی صوفی از سلسله کبرویه و خلیفه سید عبدالله برزشآبادی در آذربایجان بود. پدرش مرید خواجه علی صفوی بود و یکی از پسرانش مدت کوتاهی صدارت شاه اسماعیل را داشت. سادات لاله در نیمه دوم قرن دهم، به تسنن متهم بودند و احتمالا به همین سبب مورد سوءظن قرار گرفته و به اصفهان تبعید شدند. مجموعه اینها نشان میدهد مطالعه موردی تاریخچه این خاندان تا چه حد میتواند ما را در فهم تحولات این دوره یاری دهد.
خلاصه ماشینی:
همـین موجب شده است تا نتایج بسیاری از مشاهده ها، نظریه هـا و بررسـی هـای مربـوط بـه جامعـۀ صفوی در قرون یازده و دوازده هجری به این دوره نیز نسـبت داده شـود؛ بـی آنکـه تلاشـی جدی برای شناخت جامعۀ قرن دهم که احتمـالا مهـم تـرین دغدغـۀ عمـومی آن چگـونگی مواجهه با تغییرات ناشی از قدرت یابی صفویه بوده است ، صورت گیـرد و از همـین روسـت که غالبا تصویری نسبتا یک دسـت و بسـیط از جامعـۀ صـفوی طـی دو قـرن و نـیم اسـتیلای اخلاف شیخ صفی ارائه می شود.
٢. سادات لاله در گزارش ها و پژوهش های تاریخی مهم ترین منبع این پژوهش ، کتاب روضات الجنان و جنات الجنـان ١ در مـزارات تبریـز اسـت که به سال ٩٧٧ق در تبریز تألیف شده است .
او در جـایی از کتـاب خـود مـی گویـد کـه حدیث مصافحه را در سال ٩٥٢ق از شاه خلیل الله ، پسر صفی الدین مجتبی ، شـنیده اسـت و او از عموی خود شـهاب الـدین عبـدالله و او از پـدرش بدرالـدین احمـد و او هـم از سـیدعبدالله برزش آبادی (ابن کربلایی ، ١٣٨٣: ٢/ ١٧١-١٧٢).
بـه گـزارش ابـن کربلایـی (١٣٨٣: ٢/ ١٧٦-١٧٧) درپـی هـرج ومـرج هـای اواخـر عهـد آق قویونلوها، بدرالدین احمد نیز روستای لاله را ترک کرده و سال های آخـر عمـر خـود را در تبریز به سر برده است .
شاه خلیل الله ، پسر صفی الدین مجتبی ، در سال ٩٥٥ق در اصـفهان وفـات یافتـه اسـت کـه نشان می دهد شروع تبعید آن ها پیش از این تاریخ بوده است (ابن کربلایی ، ١٣٨٣: ٢/ ١٧١).