چکیده:
پارادوکس نه تنها یک صنعت بدیعی یا تصویر شاعرانه است، بلکه اصطلاح و مفهومی منطقی، فلسفی و جهان بینانه است. این مقوله در کلام صوفیه و شطحیات ایشان حضوری چشمگیر و فعال داشته و در شعر فارسی نیز از همان آغاز وجود داشته است، اما در آثار بدیعی و بلاغی گذشته ما به دلیل کلی نگری و یکسان انگاری با تضاد و یا غفلت و سهو، به آن توجهی نشده است. در آثار فرنگی، بویژه فرهنگ های اصطلاحات ادبی، مفصل به آن پرداخته شده، اما در کتب بدیعی و بلاغی متاخر، متاسفانه برخی به آن توجه نکرده اند و تعاریف و توضیحات گروهی دیگر از آن نیز محل بحث و نقد و تحلیل است.تلاش برای تقسیم و طبقه بندی انواع و اقسام پارادوکس وقتی سودمند و مفید خواهد بود که به بررسی و تحلیل علمی و دقیق کاربرد و کارکرد آن در شطحیات و کلام صوفیه و متون نظم و نثر ادبی قدیم و جدید و محاورات و کلام شفاهی عامیانه و روزمره بپردازیم. این مقاله در حد وسع و مجال، به بررسی و نقد و تحلیل موضوعات مذکور پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"علیرغم وجود مقولۀ پارادوکس در اشعار شعرای دورۀ اولیۀ شعر فارسی-غیر از بودن این گونه تصاویر در کلام و شطحیات صوفیه و حتی منطق و فلسفه و جهانبینی ما، همانطور که اشاره شد-کتب بلاغی و بدیعی متقدم9به آن اشارهای نکردهاند و با توجه به اینکه شاهد مثالهایی نیز از این آرایش و صنعت کلامی ضمن صنعت تضاد-که به هر حال پارادوکس زیر مجموعۀ آن است-و حتی هیچ صنعت بدیعی دیگری نیاوردهاند،دو احتمال و نظر میتوان داد که نظر اول صائبتر مینماید: 1-ایشان این آرایه و تصویر هنری را صنعت و آرایۀ بدیعی نمیدانسته و بدان توجه نمیکردهاند.
که وضع شدۀ بدیعنویسان متأخر است،پرداخته شده،اما به پارادوکس که ارزش زیباییشناسی بسیاری در کلام داردو بسامد آن در متون نظم و نثر ما قابل توجه است،فقط در حواشی فصل دوم بدیع معنوی این کتاب که «روش تناسب»است،به اختصار اشاره شده است:12«فرنگیها هم نوعی تضاد دارند که به آن noromyxo گویند و آن وقتی است که دو واژۀ متضاد کنار هم قرار گیرند و یکی صفت و دیگری اسم باشد،یا یکی قید و دیگری فعل باشد:وحشتناک زیباست!قصیدۀ استادانۀ مزخرفی است!خلوتنشین پر هیاهو.
اینک فقط برای نمونه از میان شاهد مثالهایی که برای هر یک از موارد پارادوکس در این مقاله آمده است،فقط یک نمونه نقل میشود: پارادوکس نظری {Sخیال روی کسی در سرست هر کس را#مرا خیال کسی کز خیال بیرون استS} پارادوکس عملی {Sگفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم#چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیاییS} نسبتهای نامتقارن {Sبه زیورها بیارایند وقتی خوبرویان را#تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیاراییS} موارد عکس مدعا یا موضوع قبل {Sگفتم ببینمش مگرم آتش درون#ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدمS} (/7صص 260-262) اگر چه نویسندۀ مقالۀ مذکور در آغاز مقاله ضمن پرداختن به صنعت طباق،بخشی از تعریف پارادوکس را برای صنعت طباق و تضاد آورده و این دو را-اگر چه از یک خانوادهاند -با هم خلط نمودهاند،16اما ذکر صور مختلف پارادوکس و تلاش نویسنده برای تقسیمبندی انواع پارادوکس قابل توجه است."