چکیده:
هر سازه یا هر نظامی چنانچه بر اصول و مواد اولیة محکم، متقن و نفوذناپذیر استوار شده باشد از هر گونه تهدید به ویرانی محفوظ خواهد ماند. نظام عظیم معرفتشناسی بشر نیز که از مهمترین و اساسیترین نظامهای بشری است، به اندازة اهمیت و جایگاهی که در زندگی انسان دارد، زمانی از آفت شک و سفسطه و هر گونه تحدید مصون است که بر اصولی متقن و تردیدناپذیر بنا شده باشد. بر این اساس، فلاسفة اسلامی برای ایصال به این هدف به وجود اصول اولیهای برای تفکر بشر معتقدند که نه تنها ادراکات بلکه گرایشات او نیز مبتنی بر آنهاست. ویژگی این اصول آن است که هر چند اندکاند ولی در بداهت و موجه بودن آنها هیچ شک و تردیدی راه ندارد و از آنها به ادراکات فطری تعبیر میکنند. استاد جوادی آملی، با صبغة فلسفی- کلامی خویش، مبانی عقلی موجود در این زمینه را با استناد به آیات قرآن کریم و روایات اهلبیت: مهر تأیید زده است.در این اثر، بعد از مفهومشناسی فطرت و استعمالات آن، ارتباط بین فطرت و اصول اولیة تفکر و، سپس، مصادیق و کارکردهای این علم در ساختمان معرفت بشر و نقشی که در رد شبهات و نقد مخالفان دارد مورد بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"استاد جوادی آملی عقیده دارد فطری بودن قضایا در قلمرو علم حصولی به این معناست که ذهن بعد از فهمیدن مفاهیم تصوری اشیاء از رهگذر حس از درون یا بیرون پیوند ضروری یا طرد وجودی بین بعضی از آنها را بدون نیاز به دلیل و برهان ادراک میکند، زیرا آن طرد وجودی و پیوند ضروری ذاتا روشن و بدیهی است و نه تنها نیازمند دلیل نیست بلکه دلیلپذیر هم نخواهد بود.
(1378: 28) بدین ترتیب، میتوان نتیجه گرفت که فطری بودن ادراکات حصولی نزد استاد جوادی آملی به این معنا نیست که این ادراکات پیشساختة ذهن باشند و همراه با خلقت انسان خلق شده باشند بلکه ایشان همانند ملاصدرا و دیگر فلاسفه اسلامی عقیده دارد که انسان در بدو تولد فاقد ذهن و ذهنیات است یا، به دیگر سخن، از آغاز، ذهن و ذهنیات با وجود ادراکات حصولی برای انسان حاصل میشود و چون انسان در بدو تولد فاقد هرگونه علم حصولی است، واجد ذهن و معلومات ذهنی نیز نخواهد بود ولی بهتدریج، با کسب علوم، دارای ادراکات حصولی میشود ، چنان که استاد در این زمینه مینویسد: «نفس انسان نسبت به ادراکات حصولی همانند لوح نانوشتهای است که هر چه به او یاد بدهند یاد میگیرد».
(همان: 148) ملاک حجیت ادراکات فطری یکی از سؤالاتی که همیشه مطرح بوده این است که حجیت و اعتبار ادراکات فطری یا بدیهی در قل مرو علم حصولی به چیست؟ چرا این ادراکات حجتاند و چرا باید به آنها استناد کرد؟ عدهای گفته اند به دلیل آنکه انسان مطلب بدیهی را میفهمد و از تنقیض آن عاجز است حجت است، یعنی وقتی آدمی فهمید فلان شیء موجود است دیگر نمیتواند وجود نقیض آن را تصدیق کند."