چکیده:
فرخی سیستانی شاعر بزرگ قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری اسـت که به خاطر ممارست و مطالعة آثار پیشینیان و مهارت در فن موسیقی و دارا بـودن ویژگـی برجسـتة سـهل و ممتنـع ، اشـعارش از مقـامی والا در شـعر و شاعری برخوردار می باشد؛ به گونه ای که بسیاری از شاعران در سرودههـای خود ابیاتی از فرخی را تضمین کرده و یا قصایدی بر وزن و قافیه و مضمون قصاید او سرودهاند. هدف مقاله حاضر، این است که اسـتقبال شـاعران را در ادب فارسـی از قصیدة معروف فرخی سیستانی با مطلع : برآمـــــد پیلگــون ابـــــری ز روی نیلگــون دریــا چو رای عاشقان گردان،چو طبـع بیـدلان شـیدا بیان کند و تاثیرپذیری شاعران را از قصیدة فرخـی و مضـامین و مفـاهیم شعری او از قرن ششم تا پایان روزگار بازگشت نشان دهد.
خلاصه ماشینی:
١٤- ملا محمد ابراهيم جوهري از شعراي نامي ديار قزوين ، قصيده اي بـر ايـن وزن و قافيه دارد که چهارده بيت آن در تذکرة شبستان آمده است ؛ با مطلع : سحر شد جـيش ظلمـت منهـزم تـا رايـت بيضـا از ايـــن بيـــداي ناپيـــدا کـــران گرديـــد ناپيـــدا (مدرسي ،١٣٧٩: ٨٨-٨٧) ١٥- شهاب الدين احمد بن مؤيد معروف به شهابي سمرقندي ، قصـيده اي ٢٦ بيتـي در مدح قلج طمخاج خان حاکم شهر سمرقند دارد؛ با مطلع : هــلال عيــد پيــدا شــد ز روي قبــة خضــرا به سان زورق سيمين روان در نيلگـون دريـا (هدايت ،١٣٨٢: ج ١، بخش ٢، ١١٢٩-١١٢٧) شايان ذکر است که شهاب الدين سمرقندي در قصيدة خـود بسـياري از مضـامين و ترکيبات قصيدة معروف فرخي و سنايي را آورده اسـت ، حتـي در مصـراع دوم بيـت ٢٤ خود مصراعي از قصيدة سنايي را تضمين کرده است : زبان نيزه برخوانـد بـه گـوش خصـم محـرSوGمRMA«مOکن OدNر جسم وجان منزلکه يـن دون سـت وآن والا» (همان : ١١٢٩، ب٢٤) بيت سنايي : مکن در جسم و جان منزل که ايـن دون اسـت و آن والا قدم زين هـر دو بيرون نه ، نه اينجـا بـاش و نـه آنجـا (سنايي ،١٣٦٢: ٥١، ب ١) ١٦- آقا سيد کاظم شاهد، قصيده اي ٢٥ بيتي بر اين وزن و قافيه دارد؛ با مطلع : شبا هنگام کز اخـوان انجـم گشـت از ايـن بيـدا بـه چـاه مغـرب انـدر يوسـف خورشـيد را مـأوا (مدرسي ، ١٣٧٩: ٧١٦، ب١) ١٧- عندليب کاشاني دو قصيده بر اين وزن وقافيه دارد که اولي قصيده اي ٢١ بيتـي در مدح خاقان مغفور، فتحعلي شاه قاجار است ؛ با مطلع : درآمـد شاهــد نـوروز بـا چهـر جهـان آرا برآرايد همـي تـا چهـره از خـاک در دارا (هدايت ، ١٣٨٢: ج ٢، بخش ٢، ١٠٨٠-١٠٧٩) عندليب ، اصراري به تشبيب ابر آوردن ندارد.