چکیده:
یکی از ویژگی ها و خصایص سبکی منحصر به فرد شعرای نامی سبک هندی (اصفهانی)، نظیر: کلیم کاشانی، صائب تبریزی و دیگر شعرای این سبک ، که شعرشان را از اشعار سبک های دیگر متمایزتر و هنرمندانه تر جلوه می دهد ، هنجار گریزی و انحراف از زبان معیار است. منظور از هنجار شکنی و انحراف از زبان معیار در اشعار شعرای سبک هندی آن است که شاعر این سبک ، به جهت دست یافتن به «معنی بیگانه» و «فکر رنگین» و «بیگانه سازی» و پروراندن معانی و مضامین بکر شعری و متفاوت از آن چه در عرف و هنجار ادبی است، در مورد معانی و مضامین کلیشهای و رایج در ادب فارسی و شخصیّت ها و عناصر مشهور داستانی و قرآنی و اسطورهای نظیر: آب حیات، خضر،یوسف، پیر طریقت و...، از زاویهای غیرعرفی مینگرد و به خلاف آمد عادت در مورد آن به قضاوت مینشیند؛ یعنی به نکوهش و نگرش منفی نسبت به آن چیزی میپردازد که در عرف و زبان معیار، به ستایش و نگرش مثبت پیرامون آن چیز پرداخته شده و یا به ستایش و نگرش مثبت نسبت به آن چیزی میپردازد که در عرف و هنجار ادبی، با نکوهش و نگرش منفی با آن برخورد شده است. این نوشتار به تحقیق و تفحّص در این زمینه در شعر کلیم کاشانی، همراه با ذکر شواهدی از شعرای دیگر سبک هندی (اصفهانی) پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
کلیم، به معانی و مضامین کلیشهای و سنتی رایج در شعر گذشته، دلبستگی نداشته و با قرار دادن کرسی سپهر در زیر پای فکر، در تلاش برای به کف آوردن معنی برجسته یا به اصطلاح «معنی بیگانه» است: مینهم در زیر پای فکر، کرسی از سپهر تا به کـف میآورم یک معنی برجسته را ( دیوان، 1376، ج1 : 27) کلیم، جهت آفرینش معانی و مضامین بکر و بدیع و خلاف آنچه در عرف و هنجار ادبی رایج است و فرار از سنتهای دیرینةادب فارسی و عدم دلبستگی به مضامین گذشتگان، که حاصل آن چیزی جز تعمق در جوهرة عناصر و پدیدهها و مظاهر حسی و عینی طبیعت پیرامون وی نیست، تا حدی افراط میورزد که تکرار دوبارة مضمون خود را دزدی میداند: چگونه معنی غیری برم که معنی خویش دوبار بستن، دزدی است در شریعت من ( همان: 535) کلیم کاشانی، ادعا دارد که در خلق معانی و مضامین بدیع شعری و معنی بیگانه و آشنایی زدایی، در طور بلند همتش ، تنها از کلام خدا استفاضة معنی می کند و با دسترسی به خوان فیض الهی، به کاسة دریوزة هیچ کس عنایتی ندارد.