چکیده:
یکی از رویدادهای مهم دورة ساسانیان جنگهای پیروز با هپتالیان است که با وجود تلاشهایی که ایرانیان در این پیکارها از خود نشان دادند سرانجام شکست سختی از هپتالیان خوردند و ناچار پیامدهای زیادی را متحمل شدند. پیروز که پادشاهی خودکامه بود برای جبران نخستین شکست خویش، بار دیگر به نبرد هپتالیان رفت اما نهتنها کاری از پیش نبرد، بلکه جان خود را نیز از دست داد. پس از این شکستها هپتالیان مدتهای طولانی در امور سیاسی ایران دخالت کردند تا اینکه سرانجام در دورة پادشاهی انوشیروان از میان رفتند. بااینحال خاطرات تلخ این شکستها هرگز از ذهن ایرانیان پاک نشد. بنابراین چندی بعد، ایرانیان برای حفظ آبرو برخی واقعیتها را تغییر دادند و داستانهایی از خود ساختند که برپایة یکی از مهمترین آنها، پهلوانی به نام سوفرا به جنگ هپتالیان رفت و سرانجام آنان را بهسختی شکست داد و آنچه را از ایرانیان نزد هپتالیان به غنیمت مانده بود بازگردانید. به احتمال زیاد این روایتهای ساختگی در بیشتر خداینامههای دوران ساسانیان وجود داشته و ازآنجا به تاریخهای دوران اسلامی نیز راه یافته است. در این مقاله نخست به بررسی روایات شاهنامه دربارة جنگهای پیروز و سوفرا با هپتالیان و دیگر روایتهای تاریخی میپردازیم؛ سپس اساسیترین تحریفاتی را که در دورة ساسانیان وارد خداینامهها شده است نشان میدهیم.
One of the main events of the Sassanid's period is the battles of Piruz against the Hephthalites، which despite the great efforts of the Iranians in these wars، they ended with their defeat and a huge tribute to be given to the Hephthalites. To compensate for his failure، Piruz the tyrant king waged another war against the Hephthalites. However، not only he achieved nothing، but he also lost his life. After these defeats، the Hephthalites used to intervene in the Iranians’affairs for a long time، until they finally disappeared during the reign of Anushiravan. Nonetheless، the bitter memories of these defeats never left the Persians' minds. So after these events، the Iranians manipulated some facts to maintain their dignity. They made some stories about those events and one of the stories was about a hero named Sufra who fought against the Hephthalites and eventually defeated them and brought back all that the Iranians had lost to them. These narratives most likely were present in the many Khodaynameh(s) of the Sassanid's period to enter then the history of the Islamic era. This article first examines Shahnameh and other historical narratives for Piruz's and Sufra's battles against the Hephthalites، and then shows the main distortions which entered Khodaynameh(s) in the Sassanid's period.
خلاصه ماشینی:
تأملی بر سرگذشت سوفرا در شاهنامه فردوسی و منابع دورۀ اسلامی ∗ رضا غفوری چکیده یکی از رویدادهای مهم دوره ساسانیان جنگ های پیروز بـا هپتالیـان اسـت کـه بـا وجـود تلاش هایی که ایرانیان در این پیکارها از خـود نـشان دادنـد سـرانجام شکـست سـختی از هپتالیان خوردند و ناچار پیامدهای زیادی را متحمل شدند.
در این مقاله نخست به بررسی روایات شاهنامه درباره جنگ های پیروز و سوفرا با هپتالیان و دیگر روایت هـای تـاریخی مـی پـردازیم ؛ سـپس اساسـی تـرین تحریفـاتی را کـه در دوره ساسانیان وارد خدای نامه ها شده است نشان می دهیم .
٨. یکی از مهم ترین تفاوت های روایت فردوسی با منابع تـاریخی ایـن اسـت کـه برپایـه روایت شاهنامه ، قباد به همراه اردشیر و موبد موبدان گرفتار هپتالیان می گردد و سرانجام به دست سوفرا آزاد می شود.
برخی دیگر نیز احتمال داده اند که در دوره ساسانیان خدای نامه نویسی به عنوان «نوع » ادبی که شامل همـه داستان های حماسی و تاریخی می شده در ایران وجود داشته است)ر.
بنابراین با تحریفاتی که در سرگذشت پیروز روی داده است می توان گفـت کـه منبـع اصلی آن دسته تاریخ های دوران اسلامی که به سرگذشت پیروز اشاره دارند به احتمال زیاد آن دسته خدای نامه هایی بوده که مستقیما زیر نظر یکی از شاهان ایران و به احتمـال زیـاد انوشیروان نوشته شده است و او برای آنکه شکست هـای خفـت بـار نیـای خـود را بـه بوتـه فراموشی بسپارد دست به تحریف واقعیت زده است .