چکیده:
دشواریها و ابهامات دیوان خاقانی بیش از آن که نتیجۀ شگردهای ادبی و هنرهای زبانی شاعر باشد، نتیجۀ پشتوانۀ فرهنگی و آگاهیهای گوناگون و گستردۀ اوست. پشتوانهای فرهنگی که چونان مادۀ خامی، شاعر را در آفرینش مضامین، تصاویر و تعابیر بدیع و نوآیین یاریگر بوده است. وسعت این آگاهیها سبب شده است تا شاعر در آفرینشهای هنری خود، گرفتار تکرار نشود و سخنش از تنوع مضمونی و تصویری برجستهای برخوردار باشد. با وجود توان ادبیات و متون ادبی در تبیین وجوه مختلف زندگی و تمدن پیشینیان، بهرهگیری از سکهها در ادب پارسی مورد توجه خاصی قرار نگرفته است. این جستار، تلاشی برای گزارش گوشهای از دشواریها و رفع پارهای از ابهامات دیوان خاقانی است. سعی بر آن بوده است تا با تأمل پرسشگرایانه در ابیات و با جستجو در منابع و مأخذ اصیل و معتبر، تحلیلی قابل توجه از پشتوانۀ فرهنگی خاقانی در باب سکههای یاد شده در دیوان وی به دست داده شود.دشواریها و ابهامات دیوان خاقانی بیش از آن که نتیجۀ شگردهای ادبی و هنرهای زبانی شاعر باشد، نتیجۀ پشتوانۀ فرهنگی و آگاهیهای گوناگون و گستردۀ اوست. پشتوانهای فرهنگی که چونان مادۀ خامی، شاعر را در آفرینش مضامین، تصاویر و تعابیر بدیع و نوآیین یاریگر بوده است. وسعت این آگاهیها سبب شده است تا شاعر در آفرینشهای هنری خود، گرفتار تکرار نشود و سخنش از تنوع مضمونی و تصویری برجستهای برخوردار باشد. با وجود توان ادبیات و متون ادبی در تبیین وجوه مختلف زندگی و تمدن پیشینیان، بهرهگیری از سکهها در ادب پارسی مورد توجه خاصی قرار نگرفته است. این جستار، تلاشی برای گزارش گوشهای از دشواریها و رفع پارهای از ابهامات دیوان خاقانی است. سعی بر آن بوده است تا با تأمل پرسشگرایانه در ابیات و با جستجو در منابع و مأخذ اصیل و معتبر، تحلیلی قابل توجه از پشتوانۀ فرهنگی خاقانی در باب سکههای یاد شده در دیوان وی به دست داده شود.
The difficulties and ambiguities of Khaghani divan are the result of his cultural background and vast knowledge rather than literary techniques and linguistic arts of the poet. Such cultural background works as raw material and helps the poet in creating novel themes، images and expressions. His vast knowledge helps him to not be trapped by repetition in his artistic creations and his poetry gains prominent variety of themes and imageries. In spite of the power of literature and literary texts for explaining various aspects of the life and civilization of the predecessors، the using of coins in Persian literature has not been considered so much. This article is an attempt for describing a corner of difficulties and disambiguating some ambiguities of Khaghani divan. Contemplating on verses and searching in authentic and original sources، this study aims to provide a notable analysis of Khaghani’s cultural background regarding the mentioned coins in his divan.
خلاصه ماشینی:
عبدالله عقیلی به نقل از کاتالوگ سکهشناسی (شمارۀ 288 مؤسسۀ سکهشناسی دکتر بوسه) متذکر شده که یک طرف این سکه، رومانوس چهارم و ملکۀ اودسیا در دو طرف مسیح و طرف دیگر سکه، میکائیل هفتم وسط اندرانیک و قسطنطنین، فرزندان روماس نقش شده است (رک: سجادی، 1382: ذیل زر ششسری و مهدویفر، 1390: 37)؛ در بیت دیگری از دیوان آمده است: شاهد طارم فلک رست ز دیو هفت سر ریخت به هر دریچهای اقچۀ زر ششسری (خاقانی شروانی، 1374: 419) در ختمالغرایب با روشنگری بیشتری میخوانیم: آنم که به دار ضرب عالمزین بوم کثیف و بام منحوسدر بند دو سکه زخمپرورددر دست جهان دوروی ماندهبا صورت ششسری برونم هیچ است عیار من دو جو کمزیر و زبر دو سکه محبوسرخ زیر شکنجه آبلهخوردبر هر رویی سه بت نشاندهبا افعی هفتسر درونم (خاقانی شروانی، 1387: 27) و نیز: خاقانی را به چشم هستیاو راست طریق بت شکستنآن ششسریی که خلق خواند دیدار زر است بتپرستیاز آزر آز پی گسستنجز هفت سر اژدها نداند (خاقانی شروانی، 1387: 18) نظامی نیز در مخزنالاسرار به این سکه اشاره کرده و پیداست که مرد نواحی شروان و گنجه (ظاهرا به علت تماس و ارتباط با مسیحیان نواحی پیرامون) با این سکه آشنایی داشتهاند: تن بشکن نهدریی گو مباش زر بفکن ششسریی گو مباش (زنجانی، 1384: 384) مجیر بیلقانی نیز در بیتی از این سکه سخن به میان آورده است: سکهشان برد آسمان تا همچو زر ششسری همدم جوقی همه مردار مردمپیکرند (بیلقانی، 1358: 73)7 4-3- سیم قل هواللهی دلم مرغی است در قل بسته چون سنگ چو سیم قل هو اللهی مصفا (خاقانی شروانی، 1374: 810) شادی آبادی آورده است: «سیمهای قل هواللهی تختهای مدور از نقره است که بر آن سورت اخلاص نقش کنند و در حمایل کشند و در گلوی طفلان آویزند تا از آفات ایمن مانند» (شادی آبادی، بیتا: 213)؛ عبدالوهاب معموری نوشته است: «از سیم هیکل میسازند و جهت حرز در آن قل هو الله مینگارند» (معموری، بیتا: 208)؛ عبدالرسولی به نقل از یکی از شرح آوردهاست: «در زمان خلافت فاروق قل هو الله را سکه ساختند و سیم آن عیار صافی داشته است» (خاقانی شروانی، 1316: 562)؛ در واژنامۀ توصیفی طلا و جواهرسازی نیز چنین میخوانیم: «سکۀ نقرهای که در قدیم سورۀ اخلاص را بر آن نقش می کردند و برای دفع بلا و چشمزخم به گردن کودکان میآویختند.