چکیده:
مقاله حاضر که به موقوفات زنان در ایران و آناتولی می پردازد، در واقع با سه محور اصلی «وقف»، «زنان» و «تشابهات دوران صفوی و عثمانی» پیوستگی دارد، لیکن هر یک از این سه موضوع در جای خود قابل تامل و بررسی است.
دوران صفوی و عثمانی به لحاظ اقتصادی و سیاسی شرایط مشابهی را برای ایران و آناتولی رقم زد؛ در این شرایط وقف به سبب وسعت اقتصادی و گرایش های مذهبی و گاه به نمایش گذاشتن خیرخواهی های سلاطین و آثار اجتماعی موقوفات در اوج و شکوفایی بود و تا بدان جا گسترش یافت که طبقات متوسط هم به آن روآوردند. این مساله حتی زمینه ساز شکل گیری نهادهای اداری و مشاغل و منصب هایی برای اداره این موقوفات شد، به ترتیبی که دو نوع تشکیلات برای اداره املاک وقفی وجود آمد: یکی برای املاک خاصه یعنی موقوفات سلطنتی و دیگری برای سایر موقوفات. این فضا و نیز گزارش هایی که از شرایط مطلوب اقتصادی آنان در دست است، زمینه را مهیا ساخت که حضور اقتصادی، اجتماعی و دینی زنان در پدیده وقف خود را نمایان کند. با توجه به این شرایط چگونگی انجام امر وقف در میان زنان در این دوره مورد بررسی قرار می گیرد. کتب تاریخی، وقف نامه ها و کتیبه ها منابع دستیابی به این اطلاعات اند، گرچه در بسیاری موارد وقف نامه ای در دست نیست.
The current article seeks to study ‘women endowments in Iran and Anatolia’ and is centered on three main axes، ‘Endowment’، ‘Women’، and ‘Similarities between the Safavid and the Ottoman’. Safavid dynasty and the Ottoman Empire create similar circumstances in Iran and Anatolia under which the economies flourished and that caused the sultans to express their benevolence in the form of social endowments. At the time، a climax was observed in terms of endowments to an extent that even the middle class was inclined towards it. Due to this vast social inclination towards this issue، some administrative bodies were constituted to manage the huge flow of endowments، one body for the royal endowments and another for the public ones. This atmosphere and the reports that show their affluence set the stage for women social and economic participation in endowments.
خلاصه ماشینی:
(صدرايي خويي ، ١٣٧٨: ٨) ديگر موقوفات به انواع بناهاي عام المنفعه اختصاص داشت ؛ براي نمونه گرمابـه اي در مشهد که زينب بيگم ، چهارمين دختر شاه طهماسـب صـفوي کـه عمـه شـاه عبـاس اول و مقتدرترين زن دربار بود، بنا کرد.
(دوغان ، ١٣٩٠: ٧٨٤-٧٨٢) در پايتخت عثماني يعني استانبول ، وقف براي فقراي حرميين بيشتر بود، بـه طـوري کـه مادر سلطان سليم اول مقرر کرده بود هر سال ميان فقراي مدينه هزار اشرفي طلا توزيع شود که اين مبلغ از درآمد حمام سلطان بايزيد دوم تأمين مي شد.
(دوغان ، ١٣٩٠: ٧٩١-٧٨٧) نظام وقف در دوره عثماني با گسترش مجموعه هاي اقتصادي و فرهنگـي بـه توسـعه شهري استانبول پايتخت عثمانيان نيز کمک کرد که موقوفه هاي زنان در اين زمينـه تعـداد قابل توجهي دارد.
(همان ، ٧٩٤) با اينکه در اين مقاله به موقوفات زنان ايران و آناتولي پرداخته شد، ليکن نبايد از نظر دور داشت که مشابهت هايي بين موقوفه هاي زنان جهان اسلام قابـل مشـاهده اسـت ؛ ماننـد موقوفـه مصونه فاطمه مشهور به ستيته ، دختر تاج الدين که درآمد بناهايي در مصر را براي فقراي حـرمين اختصاص داد.
مشخصات موقوفه هاي زنان در آناتولي بيشتر نشان از آن دارد که بيش از همه والـده سلطان ها، يعني مادران شاهان از قدرت و تمکن کافي جهت وقف کردن برخوردار بودند و با اينکه وقف مساجد و مدارس نيز مورد نظـر آن هـا بـوده ، لـيکن بـيش از همـه انجـام امـور عام المنفعه و بيشتر از آن به موقوفات مربوط به حرمين مکه و مدينه توجـه مـي کردنـد کـه متأثر از موقوفه هاي دوره مماليک در مصر است .