خلاصه ماشینی:
در واقع وجه حرمت بخشی از آن،به مبحث حکمت هنر اسلامی برمیگردد که نیاز به بحث معقول دارد که ما بخواهیم این بحثها را کنار هم قرار دهیم و بگوییم چرا بخشی از هنر حرام است و علت آنکه فقه با آن اینگونه برخورد کرده،این وجه حرمت، علتش چیست.
آواز هم همان است یعنی یک فواصل خاصی از موسیقی،لحنی را ایجاد میکند که از آن تعبیر به دستگاه میشود خوانده میشود که کلیت این لحن در دستگاه واحد و اجزایش متفاوت است و مثل فصلی میماند که بخشهای مختلف داشته باشد.
کلمه هم وقتی که حروف از مخارجش ادا شود بالطبع یک ساختاری پیدا میکند،منتها در نسبت کلمه با کلمهی دیگر نیز این مراعات باید حفظ شود،مثل حروف یرملون، من ربهم میشود مرّبهم، یعنی در اینجا باز یک بافت موسیقی خاصی را باید رعایت کنیم مباحثی مثل ادغام و یرملون جزء موسیقی کلمه محسوب میشوند که در کلام نیز اینگونه است.
حالا گوشههایشان متفاوت است ولی در قرائت همه اجزایش،از حروف،کلمه و کلام باید ساختار موسیقایی داشته باشد،ولی در آواز فقط در کلمه،موسیقایی است،با اینکه آواز مبنای موسیقی و تمام بحث فقه ما در مورد موسیقی آواز است و میگوید غنا آواز است و صوتی انسانی است،حتی تعبیر به موسیقی نمیکنند و خیلی از فقها،فقط میگویند آواز.
ما هنوز این درک را پیدا نکردهایم ولی آنها در همان زمان بیان میکنند که چون در آن زمان علم از یونان به عربی و فارسی ترجمه میشد و موسیقی یونانی نیز به دلیل اینکه ساختار مادی دارد و برای نیاز مادی جامعه طراحی شده است منطبق باجامعه اسلامی نیست.