خلاصه ماشینی:
چشماندازی از گفتوگوی انسان-انسان و انسان-زمین علیرضا حسنزاده عضو هیأت علمی سازمان میراث فرهنگی (به تصویر صفحه مراجعه شود) فرهنگ و زیست اصغر عسگری خانقاه انتشارات سمت انسانشناسی زیستی زمانی به پیشرفتهای عمده رسید که بر پیشداوریهای مبتنی بر تبعیض نژادی که به صورت تئوریهای بیولوژیکی ساخته میشد،غلبه کرد و نشان داد که فرهنگ و جامعهی انسانی باید بهعنوان گونهای از سازگاری با اضطرار و فشارهای محیطی در روندی متکامل درک شود.
تکامل نظریههای انسانشناسی نشان داد،که نه نظام جبرگرایی زیستی( biological determinism )و نه نظام جبرگرایی فرهنگی( cultural determinism )در اهمیت یک جانبه به عوامل ادعایی خود(یعنی نقش مطلق عوامل زیستی در پیدایی تفاوت فرهنگی از سوی نظریهی نخست و نقش مطلق عامل فرهنگ از سوی نظریهی دوم)به راه درستی نرفتهاند(بارنز و بکر:29)گرایشهای سیستمگرای نظریهی زیستمحیطی در رشتههایی چون انسانشناسی و باستانشناسی به آن انجامید که مفاهیم مهمی چون عملکردهای اجتماع( Socialactors ): جنسیت،طبقه،فرقه گروهبندی ناشی از آنها مورد غفلت قرار گرفت(ن.
دوم آنکه ویژگیهای فرهنگی چون همنوایی گروهی و قومی در تعامل میان اقوام یاد شده در یک جامعهی چند قومی از نظرگاه انسانشناسی به بحث نهاده میشود و دیگر آنکه نقش محیط زیست و جغرافیای بومی در همگرایی فرهنگی و زیستی جامعهی چند قومی،مورد تحلیل واقع میگردد و این امر باتوجه به تنوع حوزههای جغرافیایی و فرهنگی در ایران اهمیت دانش انسانشناسی را در مطالعهی مزبور نشان میدهد.
«گرایش فرهنگی گروههای ترکیبی در ارتباط مستقیم با گرایشهای جسمانی است بهطوریکه تغییرات و تحولات ناشی از آنها بهطور همسو و هماهنگ (به تصویر صفحه مراجعه شود) صورت میپذیرد،به عبارت دیگر گرایشهای فرهنگی نمیتواند جدا از گرایشهای جسمانی باشد»(ص 137)برای نمونه میتوان این واقعیت را در کاربرد همزمان دو زبان ترکی و لری در ازدواجهای میان قومی در جامعهی مزبور مشاهده نمود.