چکیده:
ارسطو در فصل پایانی کتاب دوم تحلیلات ثانوی (بعد از این ت. ث.) در باب آرخای دانش علمی (اپیستمه) دو پرسش میپرسد و سپس به هر دو پرسش پاسخ میدهد. نوس مفهوم محوری هر دو پاسخ اوست. اما از آنجا که سخن او در باب نوس به اندازهی کافی روشن نیست درک منظور او مستلزم روشنگری در باب چیستی نوس است. در هر دو پاسخ او، و البته در جاهای دیگر نیز، نوس هکسیس نفس معرفی میشود اما او در پاسخ دوم به گونهای سخن میگوید که نوس در ردیف مراحل و مراتب معرفت انسان قرار میگیرد. در این مقاله پس از مطرح کردن پرسش دوم و پاسخ ارسطو به آن در بخش اول، معناهای هکسیس در بخش دوم بررسی شده و برای آن سه معنای محوری معرفی شده است. از آنجا که بعضی از مفسران بنا بر دلایلی که دارند وسوسه شدهاند هکسیس را در سراسر ت. ث. قوه (دونامیس) بفهمند بخش سوم مقاله به بررسی این مسئله اختصاص یافته است که آیا هکسیس قوه است؟ بخش اول مقاله با روشن شدن پاسخ این مسئله پایان مییابد. بررسی چیستی نوس در بخش دوم مقاله خواهد آمد.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله پس از مطرح کردن پرسش دوم و پاسخ ارسطو به آن در بخش اول ، معناهای هکسیس در بخش دوم بررسی شده و برای آن سه معنای محوری معرفی شده است .
ارسطو نه تنها برای ارجاع به حالات ذهنی انسان ، به ویژه حالات شناختی ذهن انسان ، پیوسته از واژه ی هکسیس استفاده میکند و همان گونه که دیدیم پاسخ کوتاه او به پرسش از ملکۀ شناسانندة اصل ها با تعبیر دیانویان هکسئون νοιανδια) (ξεωνε آغاز میشود که به معنای «ملکه های اندیشیدن » است ، بلکه در بحث مربوط به چیزهای موجود و طبقه بندی آنها در مقولات و همچنین در زمینه ی اخلاق و رفتار انسان نیز این واژه را به کار میبرد.
به طور مثال دانش و فضیلت هکسیس هستند٧ زیرا هم کسب دانش و فضیلت سبب میشود حالت خاصی در انسان به حاصل آید و هم به نظر میرسد که دانش و فضیلت از چیزهایی باشند که پابرجایند و زود و آسان از بین نمیروند، و این سخن در باب هر مقدار دانش و فضیلتی که شخص دارد درست است ، مگر اینکه بیماری یا سببی از این دست آنها را در شخص از بین ببرد.
اینکه ارسطو در باب معنای نخست میگوید که ما نمیتوانیم آن را داشته باشیم به این معناست که مصادیق دیگر انواع هکسیس را که در دو معنای دوم و سوم آن از آنها سخن گفته شد میتوان داشت ؛ مثلا سلامت و دانش و بیماری را میتوان داشت .