چکیده:
«مال امیر» شهری است که در طول تاریخ فراز و نشیبهایی داشته است، این شهر از مناطق جنوب غربی ایران است که عیلامیها بر آن حکمرانی میکردند و آثار وکتیبههای به جای مانده از دوران عیلامی،مانند: اشکفت سلمان وکول فره در این منطقه خود گویای این حقیقت است. مال امیر پس از عیلامیها در دوره حاکمیت مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان همچنان یکی از شهرهای مهم و تأثیرگذار در روند تحولات سیاسی، اقتصادی این سلسلهها بوده است. اعراب مسلمان در سال هفدهم هجری مال امیر را فتح کردند و از آن پس این شهر مورد توجه آنان قرار گرفت. در دوران اسلامی و با تشکیل حکومتهای ایرانی تحت نفوذ و سیطره حکومتهای دیلمیان آل زیار و آل بویه قرار گرفت. پس از آن درنیمه دوم قرن ششم تا سال (827ه.ق.) به عنوان مرکز زمامداری حکومت محلی اتابکان لر بزرگ انتخاب شد. این مقاله با هدف تبیین و تحلیل جغرافیای تاریخی مال امیر، بازشناسی و معرفی پیشینه تاریخی آن و وضعیت این شهر در دوره حکومت اتابکان لر بزرگ سازمان یافته است.این پژوهش با روش تاریخی و اسنادی بر پایه منابع کتابخانهای است و پس از ارزیابی دادههای تاریخی وتجزیه و تحلیل آنان به سازماندهی و استنتاج از آن پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"سر اورال اشتاین، باستان شناس معروف انگلیسی، که مدتی در خوزستان مشغول مطالعات علمی بود، به شمی رفت و در پی کاوش مختصری به این نتیجه رسید که در شمی معبد بزرگی به سبک یونانی وجود داشته است که درنتیجه حریقی خراب شده و درمیان معبد نمازگاهی بوده است و اطراف آن در حدود پنچ یا شش مجسمه قرار داشت که همگی بر زمین افتادهاند و پایههای آنها هنوز در محل خود باقی است (کامرون،1365: 167 و مجله سخن، 1331: 295-297) ولی از همه زیباتر سر برنزی مجسمه است و بدون شک یکی از زیباترین تصاویری است که از اسکندر مقدونی باقی مانده و ارزش آن از سایر آثار مال امیر زیادتر است.
آنچه ازسنگ نوشتهها،حجاریها،مجسمهها،تپهها،خرابهها و سایر آثار باستانی موجود در مال امیر و اطراف آن برداشت میشود،حاکی از قدمت سه هزار ساله قبل از میلاد این شهر دارد که درزمان عیلام دارای اهمیتی بسزا بوده است و دردوره سلوکیان وپارتیان نه تنها از رونق نیفتاده است، بلکه در دوره ساسانی نیز یکی از شهرهای آباد و پر جمعیت ایران به شمار میرفته است.
«ایذج» (ابن بطوطه،1370،ج1: 241) با توجه به سخن ابن بطوطه میتوان دریافت که هنگام سفر او به ایذج و اقامتش در شهر که در زمان افراسیاب دوم فرزند نصرتالدین احمد (740-757) صورت گرفت، هنوز نام ایذج مرسوم بوده است، اما این کلمه در ایام اتابکان لر بزرگ کمتر به کار میرفته و به جای آن مال امیر استعمال شده است؛ چنانکه ابن بطوطه آورده است:«ایذج را«مال امیر» نیز مینامند و آن پایتخت سلطان اتابک است »."