چکیده:
مسائل کلامی از جمله مهم ترین مسائلی است که دانشوران فقـه ؛ بـه ویـژه در عرصـه استنباط مسائل فقه سیاسی، از آن استفاده کرده اند. یکـی از مسـائل مهـم کلامـی، بحـث حکمت خداوند است که مباحث دامنه داری را در میان متکلمان (به ویژه عدلیه و اشـاعره ) به همراه داشته است . در این نوشتار، پس از بحث از معنای اصطلاحی حکمت از دیـدگاه امامیه و معتزله و اشاعره ، هدفمندی افعال خداوند و پیراستگی آن از قبیح را توضـیح داده و سپس بهره گیریهایی که فقها در استنباط مسائل فقه سیاسی از این مسئله کلامی داشـته - اند یا میتوان داشت ، بررسی خواهد شد. در این نوشتار تلاش شده است تا بسیاری از بهره گیـریهـا در اجتهـاد از منظـر فقـه سیاسی نظیر: بهره گیری در صدور یا عدم صدور روایت از معصـوم ، بهـره گیـری در فهـم حکم الزامی، بهره گیری در استفاده اطلاق یا عدم اطلاق ، بهره گیری در صـدور روایـت از شان تبلیغ یا صدور شان ولایت ، بهره گیری در اثبات استمرار حکم و عـدم اسـتمرار آن و بهره گیری در مقام تعارض و تزاحم توضیح داده شود.
خلاصه ماشینی:
حکمت خداوند و گونه های بهره گیری از آن در فقه سیاسی تاریخ دریافت : ٩١/٥/١٨ تاریخ تأیید: ٩١/٩/١٣ سعید ضیاییفر مسائل کلامی از جمله مهم ترین مسائلی است که دانشوران فقـه ؛ بـه ویـژه در عرصـه استنباط مسائل فقه سیاسی، از آن استفاده کرده اند.
ترابط دانش ها، دانش کلام ، دانش فقه ، حکمت خداوند، فقه سیاسی مقدمه یکی از مباحث مهم و نوظهور، بحث ارتباط میان رشته هـای علمـی اسـت کـه بحـث بسیار مفیدی است ؛ به ویژه هنگامی که به منظور بهره گیری از یـک علـم در علـم دیگـر باشد و این بهره گیری به توسعه ، تعمیق و تکامل یک رشته علمی کمک کند و تحـولات مثبتی را در آن پدید آورد.
دیدگاه های پیراستگی خداوند از قبیح از گذشته ، این مسئله مطرح بوده است که برخـی افعـال حسـن و در خـور سـتایش و برخی دیگر، قبیح و درخور نکوهش اند یا اینکه حسن و قبح ، ذاتی افعال نیست ؟ در صورت اول باید افعال ناپسند (نظیر جرم ها و گناهان ) و حوادث نـاگوار (نظیـر شـرور) را از افعـال خداوند ندانست یا باید همه حوادث جهان از جمله اعمال قبیح انسان ها (نظیر قتل و ناسزا) را به خداوند نسبت داد.
به هر حال ، یکی از قرائنی که میتوان برای اثبات استمرار حکم به آن تمسک کرد، حکیمانه بودن و وجود فلسفۀ حکم در زمـان غیبت معصوم است ؛ همان طور که در سیره فقها استفاده از این راهکار به چشم میخورد و در ادامه ، دو نمونه از آن بیان میشود: ١.