چکیده:
انسان و شناخت ویژگی های او از دیرباز، از آموزه های زرتشت تا تاملات خردورزانه متفکران اسلامی و مسیحی، از فلاسفه یونان و روم تا هند و چین، همواره مورد توجه بشر بوده است. جوامع انسانی در طول حیات خود با گفتمان هایی گوناگون مواجه بوده اند که غلبه هر یک از آنها تعیین کننده مسیر آنها در رشد یا فرو افتادن در ضعف بوده است. در دوران معاصر نیز گسترش اندیشه های لیبرالیستی، ناسیونالیستی، سوسیالیستی و اسلامی، منجر به حاکمیت گفتمان های برخاسته از این اندیشه ها شده است. ازجمله گفتمان های فکری دوران معاصر، لیبرالیسم است. در این ایدئولوژی، انسان آرمانی ویژگی هایی چون فردگرایی، آزادی، خردگرایی، برابری، تساهل و مدارا دارد. در این جستار پس از تعریف این مکتب فکری، با روش توصیفی- تحلیلی، انسان آرمانی این گفتمان در رمان سمفونی مردگان بررسی می شود.
خلاصه ماشینی:
ﭘﻴﺮوان اﻳﻦ ﻣﻜﺘﺐ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﻔﺴﻴﺮی ﻛﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻧﺴﺎن و ﺳﺮﺷﺖ او دارد، اﻧﺴـﺎن را ﺑﻬﺮهﻣﻨﺪ از ﻋﻘﻞ و ﺧﺮد ﻣﻲداﻧﻨﺪ و ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻓﺮد، ﺗﻨﻬﺎ در ﺳﺎﻳﺔ آزادی ﻣـﻲﺗﻮاﻧـﺪ ﺑـﻪ ﺣﻜـﻢ ﺧﺮد ﺧﻮد، ﭼﻨﺎنﻛﻪ ﻣﻲﺧﻮاﻫﺪ زﻧﺪﮔﻲ ﻛﻨﺪ.
ﺟﺎن ﻻک از ﻧﻈﺮﻳﻪﭘﺮدازان ﻟﻴﺒﺮاﻟﻴﺴﻢ، ﻃﺒﻖ ﻧﻈﺮﻳـﻪﻫـﺎی ﻃﺒﻴﻌـﻲ ﺣﻘـﻮق ﺧـﺪادادی و ﻃﺒﻴﻌﻲ اﻓﺮاد، اﻳﻦ ﺣﻘﻮق را ﺑﻪ ﺻﻮرت »زﻧﺪﮔﻲ، آزادی و ﻣﺎﻟﻜﻴﺖ« ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲﻛﻨﺪ و در اﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﻓﺮد ﻣﻬﻢﺗﺮ از ﻫﺮ ﮔﺮوه اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ دﻳﮕﺮ اﺳﺖ )ﻫـﻲوود، 1731: 76(.
ﺟﺎن راوﻟﺰ در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫـﺮ ﻓـﺮد ﺣﻖ ﺑﻬﺮهﻣﻨﺪی از آزادی را در ﮔﺴﺘﺮدهﺗﺮﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎی آن دارد، وﻟﻲ ﻣﺸﺮوط ﺑـﻪ آﻧﻜـﻪ ﻫﻤـﺎن آزادی را ﺑﺮای دﻳﮕﺮان ﻧﻴﺰ ﻗﺎﺋﻞ ﺑﺎﺷﺪ )ﻫﻤﺎن:07(.
ﺑﺎ اﻳـﻦ ﺗﻮﺿـﻴﺤﺎت، دوﻣـﻴﻦ وﻳﮋﮔـﻲ اﻧﺴـﺎن آرﻣﺎﻧﻲ ﻟﻴﺒﺮاﻟﻴﺴﻢ آزاد ﺑﻮدن از ﻫﺮ ﻗﻴﺪ و ﺑﻨﺪی اﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﻪ زﻋـﻢ آﻧـﺎن ﺑﺘﻮاﻧـﺪ ﺧﻴـﺮ و ﺻـﻼح ﺧﻮﻳﺶ را ﺗﺸﺨﻴﺺ دﻫﺪ و راه درﺳﺖ زﻧﺪﮔﻲ را ﺧﻮد اﻧﺘﺨﺎب ﻧﻤﺎﻳﺪ و در ﺟﻬﺖ ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻧﻴﺎزﻫﺎ و ﻛﺴﺐ ﻣﻨﺎﻓﻌﺶ ﺗﻼش ﻛﻨﺪ، اﻣﺎ ﺗﺎ ﺟﺎﻳﻲ ﻛﻪ اﻳﻦ آزادی ﺳﺒﺐ آزار رﺳﻴﺪن ﺑﻪ دﻳﮕﺮان ﻧﺒﺎﺷﺪ.
ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ اﺳـﺘﻌﺪادی ﻛـﻪ ﻓﺮد در ﻣﻜﺘﺐ ﻟﻴﺒﺮاﻟﻴﺴﻢ ﺑﺎﻳﺪ دارا ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺧﻮد را ﺑﺎ اﻟﮕﻮی اﺳﺘﻘﻼل وﺟﻮدی و ﺧﻮدﻓﺮﻣـﺎﻧﻲ ﺳﺎزﮔﺎر ﻛﻨﺪ، ﻋﻘﻞ اﺳﺖ )آرﺑﻼﺳﺘﺮ، 7731: 05(؛ ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﻳﮕﺮ، اﻋﺘﻘـﺎد ﺑـﻪ ﺧـﺮد، از دﻓـﺎع از آزادی ﺑﻪ دﺳﺖ ﻣﻲآﻳﺪ.
اﻧﺴﺎﻧﻲ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ اﻳﺪهآل اﻳﻦ ﻣﻜﺘﺐ ﺑﺎﺷﺪ ﻛـﻪ ﺑـﺎ دارا ﺑـﻮدن اﻳـﻦ ﺧﺼﻮﺻـﻴﺖ و اﺳـﺘﻔﺎده از آزادی، دﺳﺖ ﺑﻪ اﻧﺘﺨﺎب ﺑﺰﻧﺪ و ﺗﻤﺎم اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎی ﺧﻮد را ﺷﻜﻮﻓﺎ ﻛﻨﺪ و در ﺗﻌﻴـﻴﻦ اﻫـﺪاف زﻧﺪﮔﻲ، ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺷﺨﺼﻲ ﺧﻮد را در ﻧﻈﺮ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.
اﻳﺎز ﭘﺎﺳﺒﺎن ﻫﻢ در اﻳﻦ ﻣﻮرد ﺑﺎ ﭘﺪر ﻫﻢﻋﻘﻴﺪه اﺳﺖ: ﭘﺪر ﮔﻔﺖ ﻛﻮﭼﻴﻜﻪ ﻛﻪ ﻣﺪرﺳﻪ ﻧﻤﻲرود.