Abstract:
مقاله حاضر سعی دارد با مقایسه الگوی داستان گویی ادبی و نمایشی روضه المجاهدین (واعظ هروی) و سریال مختارنامه (میرباقری)، مسئله اقتباس مستند از اصل یک واقعه مذهبی در تاریخ اسلام و حدود پردازش زیباشناختی آن را برای رسانه های جمعی مورد سنجش قرار دهد. ادبیات عامیانه در زبان فارسی گاه به توصیف و تشریح روایت های تاریخ دین پرداخته است که همین موجب شده تا روایتی داستان پردازانه و خیال آمیز از وقایع و شخصیت های تاریخی دین در میان عامه رواج پیدا کند. نکته مهم درباره این گونه ادبیات فارسی، درآمیختن روایت تاریخی با تخیل مولف برای رسیدن به تاثیری خاص بر مخاطب است؛ شیوه ای که امروزه با ظهور تلویزیون به نحوی متفاوت از سوی درام نویسان برای نمایشی کردن متون تاریخی دین اسلام مورد استفاده قرار گرفت. سریال مختارنامه یکی از آخرین تلاش ها برای استفاده از تخیل در روایت متن تاریخی است. تلاشی که نمونه مشابه آن در دوران صفویه و توسط واعظ هروی منجر به خلق روضه المجاهدین شده بود. مقایسه تطبیقی میان این دو اثر، کارکردهای خیال آمیز بودن این دو و تفاوت در نحوه به کارگیری تخیل برای پرداخت روایت ادبی و نمایشی از متن تاریخی را روشن می کند. نمونه معاصر مختارنامه با به کارگیری تخیل قصد دارد به یک تحلیل سیاسی تاریخی برسد در حالی که روایت واعظ هروی بیشتر به دنبال تجسمی از یک جهان آرمانی است که ریشه در نگاهی متفاوت به هستی دارد.
The present article studies the reality-based adaptation of a religious event in the Islamic history through comparison between literary and daramtic narrativs in Rowzat-al-Mojahedin (by Waez Heravi) and the TV-series of Mokhtarnameh (by Mirbagheri) and its aesthetic limitations for the mass media. the popular literature in the Persian language sometimes have retold and described the religious history which has led to an imaginary fictionalized narrative to be spread among the public. The important point about this genre of the Persian Literature is the incorporation of the author''s imagination with the historical narrative for the particular effect onhe audience to be reached; this is the very method today - with emersion of TV - being used by dramatisrs to dramatize the historical texts of Islam. The TV-series Mokhtarnameh is one of the latest attempts made to blend the historical text narrative with imagination; an attempt that resembles that of Heravi''s during Safavid era which led to Rowzat-al-Mojahedin to be created. The comparative study between the two explains the imaginary functions in both and the different attitudes towards fictionalizing in the process of literary and dramatic narrative based upon historical text. The contemprary case of Mokhtarnameh uses the imagination to reach a political historical analysis while on the other hand Heravi''s narrative portrays an ideal world rooted in a different view on the universe.
Machine summary:
بررسی تطبیقی شیوۀ روایتگری ادبی روضهالمجاهدین و پیرنگ نمایشی سریال مختارنامه محمدمهدی فیاضیکیا کارشناس ارشد ادبیات نمایشی، دانشگاه تربیت مدرس سیدمصطفی مختاباد امرائی* دانشیار ادبیات نمایشی، دانشگاه تربیت مدرس محمدجعفر یوسفیان کناری استادیار ادبیات نمایشی، دانشگاه تربیت مدرس چکیده مقالة حاضر سعی دارد با مقایسة الگوی داستانگویی ادبی و نمایشی روضةالمجاهدین (از واعظ هروی) و سریال مختارنامه (از میرباقری)، اقتباس مستند از اصل یک واقعة مذهبی در تاریخ اسلام و حدود پردازش زیباشناختی آن را برای رسانههای جمعی مورد سنجش قرار دهد.
اما روایت تاریخی براساس ترجمة فارسی تاریخ طبری چنین است: و کسان رفتن آغاز کردند و سراپردة حسن را غارت کردند [...
هروی آشکارا از روایت چنین تقابلی خودداری میکند؛ زیرا اصلا داستان قیام توابین را زمانی بازگو میکند که مختار هنوز در مکه است.
پرهیز روضهالمجاهدین از پرداختن به عدم همراهی مختار با توابین نشان میدهد هروی رویکرد پرهیز از تحلیل و بازگویی صرف روایت را دارد؛ درحالی که میرباقری بر تحلیلهای تاریخی تأکید میکند.
تاریخ در این زمینه سکوت کرده؛ اما میرباقری (1389) نشان میدهد سلیمان باوجود درخواست مسلم برای همراهی، حاضر به همراهی نمیشود و قیام را پیش از رسیدن حسین (ع) به کوفه مکروه میداند.
نکتة مهم در این قسمت از روایت، تلاش متفاوت هروی و میرباقری در دیگرگونی روایت تاریخی است که شرایط دوران خلق اثر را روشن میکند.
داستان مختار نیز در جوهرة خود، یکی از این تلاشهای گنوسیستی برای غلبة سیاسی بود که مثل تلاشهای قبلی (خلافت علی و قیام حسین) شکست خورد.