Abstract:
همگونی تصوف با تشیع به معنای فرآیندی است که به وسیله آن تصوف با تشیع پیوندی استوار برقرار کرد. این همگونی، در سدههای میانی تاریخ ایران، همزمان با یورش مغول و با کوشش فکری بزرگان شیعی و صوفی شکل گرفت. جریانهای تشیع و تصوف به مرور از تقیه و عزلت بیرون آمدند و با یافتن نقاطی مشترک به یکدیگر نزدیک شدند. این مقاله به دنبال پاسخگویی بدین پرسش است که چه عواملی باعث نزدیکی تصوف و تشیع شد؟ فرضیه این است که حاکمیت مغول و ایجاد فضای باز مذهبی و زمینههای فکری و اجتماعی حاکم بر جامعه موجب نزدیکی تشیع و تصوف و به دنبال آن پیوند تشیع و تصوف شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است خلا ناشی از سقوط خلافت عباسی فرصتی آرمانی را در اختیار تشیع قرار داد و به منظور استفاده از موقعیت تصوف، برای دست یافتن به مقاصد خود، به سوی آن خزیدن گرفت و در زهد گرائی و پشمینه پوشی همگام صوفیان شد. تصوف نیز از لحاظ اساس و ریشه و مقامات معنوی و خصوصیات پیشوایان و رابطه شیخ و مرید و غیره، پا به پای تشیع پیش رفت. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانهای انجام گرفته است.
Machine summary:
فضاي وحشت ایجاد شده توسط حاکمیت سابق با حمله مغولان و تسلط آنها بر جامعه ایران شکست و تا حدودي یک نوع تسامح و تساهل مذهبی در جامعه به وجود آمد و علما و بزرگان شیعه را جهت رواج و گسترش آیین تشیع به تکاپو واداشت نتایج هجوم مغولان برای برخی فرقهها، نحلهها و مذاهب، سیاست دوگانه سرکوب و از سویی دیگر فضای باز مذهبی بود.
قرار داشتن حاکمیت در دست اسلام تسنن و لاجرم، کمرنگ بودن میزان فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی شیعیان و همچنین موافق نبودن اندیشه شیعی با رهبانیت و گوشه نشینی، تاکید اندیشههای صوفیانه بر دوری از سیاست و حکومت و غلبه نقش اخلاقی و تربیتی و توصیه به پذیرش کرامات و خرق عادات از دیگر عواملی است که در واگرایی این دو جریان تا قبل از قرن هفتم هجری سهم به سزایی داشته است.
به همین دلایل فضاي حاکم عصر ایلخانان مغول بیشتر روي تسامح مذهبی متمرکز شده و به این علت در ترویج و گسترش تشیع عامل موثري بود تا شیعیان از فرصت به دست آمده استفاده کرده و سعی درتبلیغ و ترویج مذهب خود نمایند.
در اواخر قرنهای ششم و هفتم، بزرگان و عالمان شیعی و صوفی در ایران، که نقش مرجعیت اجتماعی را ایفا میکردند، تحت تأثیر تعالیم عرفانی ابن عربی، به تدریج، با پذیرش برخی تعالیم گروه مقابل، زمینه همگونی میان این دو مكتب اثرگذار (تصوف و تشیع) را فراهم کردند.