Abstract:
از زمان نخستین جامعه بشری تا شکلگیری دولتهای مدرن، اندیشه سامانبخشی به حیات اجتماعی _ سیاسی و تنظیم روابط میان فرمانروایان و فرمانبرداران از مهمترین دغدغههای بشر بوده است. نظامهای سیاسی اسلام و حکومتهای برآمده از آن دارای برخی مختصات هندسی و ویژگیهای منحصر به فرد است که هرچند به تدریج در طی زمان شکل گرفتهاند، فهم کامل، شکل و ساخت آنها عمدتاً نیازمند درک نظریههای کلامی و فقهی است که در آن هندسه و خصوصیات مندرج هستند. بررسی منطق و بنیاد آرای سیاسی امام خمینی؟ره؟ از یک سو به دلیل تنوع آثارش در سنتهای مختلف اندیشه اسلامی مانند؛ فقه، کلام، فلسفه، اخلاق، تفسیر و عرفان و از سوی دیگر به ویژه به دلیل تلاش و موفقیت ایشان در تاسیس یک حکومت دینی اهمیت بسیاری در مطالعات اندیشه سیاسی اسلام دارد. پرسش اساسی نوشته حاضر این است که نگاه امام خمینی؟ره؟ به مفهوم سیاست چیست و مهمترین مؤلفههای کارکردی _ جامعهشناختی ایشان در حوزه سیاست که منجر به شکلگیری حکومت دینی شده است، چه میباشد؟روش به کار رفته در این تحقیق، روش کتابخانهای و مطالعات اسنادی است که با رجوع به منابع دسته اول(صحیفه امام خمینی؟ره؟ و دیگر آثار ایشان) و منابع دسته دوم(کتب و مقالات تفسیری) انجام شده است. نتایج نشان میدهد که مهمترین کارکردهای سیاست از منظر حضرت امام خمینی؟ره؟ عبارتند از؛ تربیت و تزکیه(جامعهپذیری)، ظلمستیزی، توجه به حیات و سعادت اخروی انسان ، همزیستی مسالمتآمیز، وحدت امت اسلام و شکلگیری تمدن نوین اسلامی(حکومت دینی).
From the time of the first human society to the formation of modern governments, the idea of organizing social-political life and regulating the relations between the rulers and the ruled has been one of the most important concerns of mankind. The political systems of Islam and the governments that emerged from it have some unique geometrical coordinates and features that, although they have been gradually formed over time, a complete understanding of their form and structure mainly requires understanding theological and jurisprudential theories in which geometry and features are included. are. Investigating the logic and foundation of Imam Khomeini's political views? On the one hand, due to the diversity of his works in different traditions of Islamic thought, such as; Jurisprudence, religion, philosophy, ethics, interpretation and mysticism, and on the other hand, especially because of his efforts and success in establishing a religious government, are very important in the studies of Islamic political thought. The basic question of the present article is that Imam Khomeini's view? What is the concept of politics and what are the most important functional-sociological components in the field of politics that have led to the formation of the religious government? The method used in this research is the library method and document studies, which by referring to the sources of the first category (Sahifah Imam) Khomeini and his other works) and the second category sources (books and interpretive articles) have been done. The results show that the most important functions of politics from the perspective of Imam Khomeini? as follows; Education and cultivation (socialization), anti-tyranny, attention to human life and afterlife happiness, peaceful coexistence, unity of the Islamic Ummah and the formation of a new Islamic civilization (religious government).
Machine summary:
بررسی منطق و بنیاد آرای سیاسی امام خمینی؟ره؟ از یک سو به دلیل تنوع آثارش در سنتهای مختلف اندیشه اسلامی مانند؛ فقه، کلام، فلسفه، اخلاق، تفسیر و عرفان و از سوی دیگر به ویژه به دلیل تلاش و موفقیت ایشان در تاسیس یک حکومت دینی اهمیت بسیاری در مطالعات اندیشه سیاسی اسلام دارد.
نتایج نشان میدهد که مهمترین کارکردهای سیاست از منظر حضرت امام خمینی؟ره؟ عبارتند از؛ تربیت و تزکیه(جامعهپذیری)، ظلمستیزی، توجه به حیات و سعادت اخروی انسان ، همزیستی مسالمتآمیز، وحدت امت اسلام و شکلگیری تمدن نوین اسلامی(حکومت دینی).
امام؟ره؟ اسلام را دین جامع و جاودان که احکام آن دربرگیرنده همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی در همه زمانهاست، معرفی میکند و در وصیتنامه خویش میفرماید: اسلام و حکومت اسلامی پدیدهای الهی است که با به کار بستن آن، سعادت فرزندان خود در دنیا و آخرت را به بالاترین وجه تأمین میکند و قدرت آن را دارد که قلم سرخ بر ستمگریها و چپاولگریها و فسادها و تجاوزها بکشد و انسان را به کمال مطلوب خود برساند و مکتبی است که برخلاف مکتبهای غیرتوحیدی در تمام شئون فردی، اجتماعی، مادی، معنوی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکتهای ولو ناچیز که در تربیت انسانها، جامعه، پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد، فروگذار ننموده است و موانع و مشکلات سر راه تکامل برای اجتماع و فرد را گوشزد نموده و در جهت رفع آنها کوشیده است(موسوی خمینی، 1368ش : 8).