Abstract:
یکی از مباحث مهم تفسیر المیزان، بررسی فقهالحدیثی روایات منقول از منابع فریقین است که علامه در خلال این مباحث، دیدگاههای حدیثی و فقهالحدیثی خود را بیان کرده است. هدف از نوشتار حاضر که با روش توصیفی-تحلیلی و با ابزار کتابخانهای انجام شده، بررسی رویکرد فقهالحدیثی مؤلف المیزان نسبت به روایات الکافی کلینی میباشد. علامه برای ارزیابی روایات این کتاب مؤلفههای فقهالحدیثی متعددی بهویژه عرضه روایات بر قرآن و روایات صحیح، سنجش احادیث با عقل، در نظرگرفتن معیار تاریخ و.... را بهکار گرفته و با این مبانی در موارد متعددی به تأیید و بهرهگیری از روایات کافی، شرح و تفسیر احادیث آن کتاب، کشف و بیان مقصود معصومین^، تشخیص روایات تفسیری از غیر آن، رفع تعارض و دفع شبهه از بیانات معصومان×، نقد روایات کافی و.... پرداخته است. مهمترین معیار نویسنده المیزان در فهم و نقد روایات، ملاک عرضه روایات بر قرآن میباشد که برگرفته از مبانی خاص روش تفسیری وی در المیزان بوده و به همین دلیل بیشتر بررسیهای فقهالحدیثی خود را براساس این معیار انجام داده است.
One of the important topics of the book Tafsir Al-Mizan is Fiqh-al-Hadith examination of narratives handed down from Fariqain sources. The purpose of the present article, which has been carried out via a descriptive-analytical method and with library tools, is to examine the Fiqh-al-Hadith approach of the author of al-Mizan towards al-Kafi's narratives authored by Koleyni. To evaluate the narrations of this book, Allameh has used several Fiqh-al-Hadith components, especially the presentation of narratives based on the Qur'an and authentic narratives, evaluating the narratives with reason, taking into account the criteria of history, etc. and with these principles, in many cases, has dealt with confirming and using al-Kafi narratives, explaining and interpreting the hadiths of that book, discovering and expressing the meaning of the Fourteen Infallibles, distinguishing interpretive narratives from others, resolving conflicts and removing doubts from the statements of the Fourteen Infallibles, criticizing al-Kafi narratives etc. The most important factor for the author of al-Mizan in understanding and criticizing narratives is the factor of presenting narratives on the Qur'an, which was derived from the special foundations of his interpretation method in al-Mizan. For this reason, he has conducted most of his Fiqh al-Hadith studies based on this factor.
Machine summary:
دلالت صریح روایت بر مفهوم آیه با توجه به اینکه یکی از اساسیترین ملاکهای پذیرش حدیث مطابقت آن با قرآن میباشد (نفیسی، 1384، ص 25)، مؤلف المیزان روایاتی که مؤیّدی قرآنی داشته باشد را تأیید مینماید: علامه ذیل آیه 28 سوره آلعمران (لا یتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِک فَلَیسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ یحَذِّرُکمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ) مینویسد: در کافى از امام باقر (علیه السلام) چنین روایت شده: «تقیه در هر چیزى براى آدمى خواه ناخواه پیش مىآید و خدا هم بههمین جهت آن را حلال فرموده است» (کلینی، 1388ق، ج2، ص220).
تأیید روایت به دلیل پیروی از روش تفسیر قرآن به قرآن علامه ذیل آیه 4 سوره فتح (هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ) روایتی از کافى از جمیل نقل کرده که گفت: من از امام صادق (علیه السلام) از معناى این آیه پرسیدم که این سکینت چیست؟ فرمود: «ایمان است» همچنان که دنبالش فرمود: «لِیزْدادُوا إِیماناً مَعَ إِیمانِهِم» (کلینی، 1388ق، ج2، ص 15)، سپس در تأیید این روایت میگوید: ظاهر این روایت چنین مىرساند که جمله «لِیزْدادُوا إِیماناً مَعَ إِیمانِهِم» را تفسیر براى سکینت گرفته و در همین معنا روایتى دیگر نیز هست (طباطبایی، 1374، ج18، ص 405).
نمونهای از این روایات در کافی که علامه ذیل آیه 138 سوره بقره (صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُون) به بررسی آن پرداخته چنین است: کلینی در کافى از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: «خداوند در میثاق، مؤمنین را به رنگ ولایت در آورد» (کلینی، 1388ق، ج1، ص 422).