Abstract:
در حالی که بیشتر مباحث و مناظرههای اخیر پیرامون بلندپروازیهای نظامی ترکیه، بر قابلیتهای پهپادی و نحوه اعمال آن در بحرانهای مختلف امنیتی متمرکز شده است، تا کنون توجه چندانی نسبت به برنامه موشکی، محرکها و دستاوردهای آن در محافل سیاسی و دانشگاهی صورت نگرفته است. این در حالی است که آزمایشهای متعدد موشکهای بالستیک و کروز ترکیه، یادآور این نکته است که آنکارا زرادخانه قابل توجهی از این نوع موشکها را در اختیار دارد و هدف آن، گسترش و ارتقای چنین زرادخانهای است. به همین جهت، افزایش تدریجی قدرت نظامی ترکیه و شتاب فناوری این کشور در حوزه موشکی، فارغ از اینکه چه اهداف، ادراک و ویژگیهایی را برجسته میسازد، پرسشهای جدیدی در مورد میزان پیشرفتهای صورتگرفته در این عرصه را مطرح میکند. بر این اساس، درک پویایی برنامه موشکی ترکیه و چگونگی ارتباط این سطح از توانمندی با رقابتهای تسلیحاتی در خاورمیانه، به همراه درسهایی که نخبگان این کشور در جریان بحرانهایی نظیر جنگ اوکراین و ماهیت نبردهای نوین آموختهاند، هدفی است که مقاله حاضر، ابعاد و دلایل آن را در جهت توسعه یک چارچوب تحلیلی جدید، مطمحنظر قرارخواهد داد.
Despite the fact that most of the recent debates about Turkiye’s military ambitions have focused on the capabilities of drones and how to use them in various security crises, its missile program, and its drivers and achievements have not been discussed in political and academic circles. By the same token, numerous test-firing of ballistic and cruise missiles is a reminder that Ankara possesses a remarkable arsenal of such missiles. It also indicates that it aims to expand and enhance that arsenal. Therefore, the gradual increase of Turkiye’s military power and technological advancement in the field of ballistic and cruise missiles, no matter what goals, perceptions and characteristics it highlights, raise new questions about the progress made in this field. On this basis, understanding the dynamics of Turkiye’s missile program and how this level of capability is related to the arms race in the Middle East, along with the lessons Ankara's elites have learned during crises such as the Ukraine war and the nature of modern battles, is a goal that this article will consider. It particularly focuses on its dimensions and reasons for the development of a new analytical framework.
Machine summary:
افزون بر آن ، ترکيه از اواخر دهه ١٩٨٠ و در پي گسترش سريع موشک هاي بالستيک در محيط فوري امنيتي جنوب خود، به ويژه پس از آشکار شدن پيامدهاي مرگبار جنگ شهرها بين ايران و عراق ، با وجود بهره مندي از چتر امنيتي ناتو و برخورداري از جنگنده هاي نسل چهارم غربي -که به عنوان رکن اصلي بازدارندگي متعارف اين کشور قلمداد ميشد- تلاش نمود در همکاري نزديک با غرب ، يک جنگ افزار متعارف ديگر را نيز به ساختار دفاعي و سازمان رزم خود براي پاسخ به تهديدهاي موشکي رقبا و همسايگانش اضافه کند و با همين منطق استراتژيک ، شروع به تحقيق و توسعه براي بوميسازي موشک هاي بالستيک و کروز نمود.
٢. منطق استراتژيک بوميسازي موشکي فارغ از تعريف تطابق موشک هاي برد متوسط با شرايط و موقعيت جغرافيايي ترکيه و نيز بينش نخبگان نظامي-امنيتي اين کشور، منطق استراتژيک برخورداري از موشک هاي بالستيک و کروز بومي را ميتوان به ضرورت تعديل برتري نيروي هوايي يونان و همچنين ، ناظر به فضاي رقابتي و تمايل به پر کردن شکاف موشکي در مقابل بازيگران مختلف منطقه اي، به ويژه جمهوري اسلامي ايران ، روسيه و اسرائيل ارجاع داد.
(September 6, 2019 فارغ از همه اين ملاحظات و پشتوانه فکري و استراتژيک ، از زمان حمله نيروهاي ائتلاف به رژيم بعث صدام در سال ٢٠٠٣ و تضعيف نظامي عراق ، ترکيه معتقد است در محدوده موشک هاي بالستيک چندين کشور منطقه اي نظير يونان ، ارمنستان ، روسيه ، سوريه ، ايران ، عربستان سعودي، اسرائيل و حتي امارات متحده عربي قرار دارد که لاجرم ، قابليت ها و ذخاير موشک هاي بالستيک آن ها، توليد تسليحات موشکي برد متوسط ترکيه را توجيه ميکند.