Abstract:
ایالات متحده در راستای اهداف استثماری خود در آمریکای جنوبی به دنبال سلطه رسانهای، فرهنگی و سیاسی است. جمهوری اسلامی نیز بر اساس اهداف متعالی و هماهنگ با ملتها ودولتهای منطقه در پی مقابله با نفوذ رسانهای و تربیت نیروهایی با تفکر انقلابی است. سوال اصلی پژوهش این است که برای صدور انقلاب اسلامی و مقابله با امریکا در امریکای جنوبی، نظام جمهوری اسلامی چه راهبردها و راهکارهای رسانهای بکار گرفته است؟ محققان از طریق روش مصاحبه با کارشناسان رسانهای در منطقه امریکای جنوبی و همچنین کارشناسان سیاسی و دیپلمات تا حد اشباع نظری این مسیر را پیمودهاند و دریافتند با توجه به دوری جغرافیایی و حس ناسیونالیستی فعال در این منطقه، صدور یا تقویت گفتمان با مدیریت از دور، گزینه مناسبی است. برای این راهبرد تقویت گروههای سیاسی ضدآمریکایی به وسیله رسانه، بیان اهداف استعماری ایالاتمتحده در قالب تولیدات رسانهای، تولید محتوا از سرگذشت و تاریخ چپاول ایالاتمتحده در این منطقه، تولید محتوا برای بازگرداندن اعتماد به نفس ملی، برندسازی افراد مخالف با سیاستهای ایالاتمتحده و شبکهسازی گروههای مخالف جهت انتشار تولیدات رسانهای، پیشنهاد کارشناسان میباشد.
الولایات المتحده فی سیاق نزعتها الاستغلالیه فی امریکا الجنوبیه تسعی الی فرض هیمنتها اعلامیا وثقافیا وسیاسیا. کما ان الجمهوریه الاسلامیه ایضا، وفی ضوء ما تسعی الیه من غایات واهداف نبیله وتتماشی مع توجهات شعوب ودول تلک المنطقه تحرص علی مواجهه ذلک التغلغل الاعلامی واعداد قوی تحمل فکرا ثوریا. السوال الاساسی الذی یثیره هذا البحث هو ما الاستراتیجیات والاسالیب الاعلامیه التی یعتمدها نظام الجمهوریه الاسلامیه لتصدیر الثوره الاسلامیه ومواجه امریکا فی قاره امریکا الجنوبیه؟ لقد سلک الباحثون طریق المقابلات مع الخبراء الاعلامیین، والسیاسیین، والدبلوماسیین فی منطقه امریکا الجنوبیه، وتوصلوا من خلال ذلک الی انه نظرا الی البعد الجغرافی والمشاعر القومیه القویه بین اهالی تلک المنطقه، فان تصدیر الثوره او تعزیز الخطاب بطریقه الاداره عن بعد، خیار مناسب. ولاجل تحقیق هذه الاستراتیجیه ینبغی دعم الفصايل السیاسیه المناهضه لامریکا؛ دعما اعلامیا، وفضح المارب الاستعماریه للولایات المتحده عن طریق النتاجات الاعلامیه، وانتاج مواد اعلامیه عن ماضی الولایات المتحده وما قامت به من نهب لثروات شعوب هذه المنطقه، وانتاج اعمال اعلامیه بهدف اعاده الثقه بالنفس علی الصعید الوطنی، وابراز الشخصیات المعارضه لسیاسات الولایات المتحده، وتنظیم عمل شبکات المجموعات المناهضه لتلک السیاسات من اجل نشر مواد للتوعیه الاعلامیه.
The United States, pursuiting its exploitative goals, seeks media, cultural, and political dominance in South America. The Islamic Republic also, following its seeks lofty goals in full coordination with the nations and governments of the region, encounters the influence of the media and to train forces with revolutionary thinking. The main question of the research is: what strategies and media strategies has the Islamic Republic used to export the Islamic Revolution and confront the United States in South America? Researchers have followed this path through interviews with media, political, and diplomatic experts in the South American region and found that, given the geographical remoteness and sense of nationalism active in the region, issuing or strengthening a discourse with remote management may be taken as a viable option. To this end, the media strengthens anti-American political groups through the media, articulating the colonial goals of the United States in the form of media production, producing content from the history and plunder of the United States in the region, producing content to restore national self-confidence, supporting those opposed to US policies and networking of opposite groups to produce media products have suggested by experts.
Machine summary:
سؤال اصلي پژوهش اين است که براي صدور انقلاب اسلامي و مقابله با آمريکا در آمريکاي جنوبي، نظام جمهوري اسلامي چه راهبردها و راهکارهاي رسانهاي بکار گرفته است؟ محققان از طريق روش مصاحبه با کارشناسان رسانهاي، سياسي و ديپلمات در منطقه آمريکاي جنوبي اين مسير را پيمودهاند و دريافتند با توجه به دوري جغرافيايي و حس ناسيوناليستي فعال در اين منطقه، صدور يا تقويت گفتمان با مديريت از دور، گزينه مناسبي است.
جهان سوم گرايي يکي از تکنيکهاي صدور انقلاب، توجه خاص به گسترش روابط با کشورهاي جهان سوم است، که در اين تکنيک، آمريکاي لاتين به دليل نزديکي خود به ايالاتمتحده از اهميت ويژهاي برخوردار است و موجب همگرايي در برخي اقدامات و تصميمات بينالمللي مثل جنبش عدم تعهد شده است.
اهميت پيگيري منافع فرهنگي ايران در آمريکاي جنوبي با تأسيس چند شبکه راديويي ايمان و کمک در تأسيس کانالهاي عمومي و نشر مجلههاي کوثر و ثقلين و ترجمه سايتهايي مثل ايکنا و خامنهاي دات آي آر و اداره سايتها پيگيري ميشود؛ اما باتوجه به حجم فعاليت رسانههاي آمريکايي و پتانسيل مردمان اين منطقه نياز به يک حرکت قويتر و وسيعتر محسوس است.
رسانههاي جمهوري اسلامي براي نفوذ رسانهاي در آمريکاي جنوبي رقبايي دارند که شکل رقابت را در اين مدل مشاهده مينماييد.
۲. راهبرد مقابلهبهمثل سياسي که با راهکارهايي مانند معرفي و مطرح کردن چهرههاي نيمه مشهور همسو با نظام جمهوري اسلامي ـ زاويه ديني ندادن به پيامهاي رسانهاي ـ توليد محتوا براي تقويت باور استقلال سياسي ـ نمادسازي سياسي، معرفي کردن شهيد سليماني بهعنوان نماد مقابله با ظلم ـ استفاده از حس ناسيوناليستي مردم منطقه عليه استعمار ايالاتمتحده و بهرهگيري رسانه از حس تنفر ناشي از استعمار ايالاتمتحده در اين منطقه قابلدستيابي است.