Abstract:
هدف از انجام این پژوهش بررسی مقتضای ذات عقد نکاح و شروط مغایر با آن در حقوق ایران و فقه امامیه میباشد. ازجمله حقوق نشات گرفته از نکاح ، حق تمکین زوج نسبت به زوجه است .فقهیان و حقوقدانان در این باره که زوجین میتوانند در ضمن عقد عقد نکاح ، شرط تغییر یا تعدیل نمایند؛ پاسخ متفاوتی دادند .اختلاف نظر آنان به مبنا و نگرششان در تشخیص مقتضای ذات عقد نکاح بر میگردد.آنانی که تمکین را مقتضای ذات عقد نکاح میدانند، هر شرط خلاف آن را باطل و مبطل عقد میدانند.کسانی که تمکین را اطلاق عقد نکاح میدانند، چنین شرطی را در ضمن عقد بلا مانع تلقی میکنند. پایبندی به شروط بر اساس ادله و روایتی نظیر« المومنون عند شروطهم » واجب و لازم است اما آن ادله ناظر به زمانی است که شرط ،خلاف مقتضی ذات عقد نکاح نباشد؛ مانند شرط عدم نزدیکی یا شرط خیار فسخ که نه تنها خود باطلند و التزامی به وجود نمیآورند بلکه عقد را نیز باطل می کنند.از طرف دیگر دستیابی به مقتضی عقد نکاح ١ دانشجوی دکتری علوم سیاسی گرایش مسائل ایران ، گروه علوم سیاسی واحد شهرضا، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرضا، ایران Mostafa.aliakbare@yahoo.com ٢ کارشناس ارشد حقوق خصوصی، گروه حقوق واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایران نویسنده مسوول برخلاف دیگر عقودآسان نیست زیرا در نکاح نه تنها پای دو شخص بلکه پای اجتماع در میان است لذا معیارهای ارائه شده مثل معیار عرفی،قانونی،مختلط و..... به تنهایی برای دستیابی به مقتضی عقد نکاح کافی نیست ، بلکه برای دستیابی به مقتضی عقد نکاح بایستی به ترتیب از قانون ، عرف و قصد مشترک طرفین یاری جست . ضمن درنظر گرفتن موارد فوق میتوان گفت مقتضی عقد نکاح تشکیل خانواده و زندگی مشترک است که به دنبال این مقتضی اثرات مهمی به وجود می آید که شرط خلاف بعضی از این آثار منجر به بطلان عقد خواهد شد که در ادامه دراین پژوهش در باره آن توضیح داده خواهد شد.
Machine summary:
ضمن درنظر گرفتن موارد فوق ميتوان گفت مقتضي عقد نکاح تشکيل خانواده و زندگي مشترک است که به دنبال اين مقتضي اثرات مهمي به وجود مي آيد که شرط خلاف بعضي از اين آثار منجر به بطلان عقد خواهد شد که در ادامه دراين پژوهش در باره آن توضيح داده خواهد شد.
بعضي از حقوقدانان نکاح را نوعي رابطه بين زن و شوهر براي تشکيل خانواده ميدانند که اين تعريف از نکاح نيز ناقص است زيرا نکاح منقطع را در بر نمي گيرد براي پي بردن به حقيقت نکاح و هدف اصلي آن ، بايد ديد چرا اجتماع خود را نيازمند به اين نهاد حقوقي ديده است و چه عاملي سبب شده که رابطه ي جنسي و طبيعي زن و مرد بوسيله ي قوانين منظم اداره شود؟براي اين که تعريف نکاح ، جامع و مانع باشد ميتوان آن را اين گونه تعريف کرد :نکاح عبارت است زوجيت که به وسيله ي عقد بين زن و مرد ايجاد ميشود و در آن آثار متعددي چون :حليت تمتع ، حضانت ، تربيت اولاد، 3 محرميت ، قواميت ، تمکين ، نفقه ، مهر و ارث وجود دارد».
٢-گروهي ديگر، اين مبنا را اثري ميدانند که شارع يا قانونگذار بر عقد وارد کرده ١محمدمهدي باباپور(١٣٩٠)،« بررسي شروط خلاف مقتضي ذات عقد نکاح »فصلنامه تخصصي فقه و مباني حقوق ،سال هفتم شماره ٢٣، ص ٧٣ ٢همان ص ١٥٣ ٣کاتوزيان ، ناصر،(١٣٨٥)، حقوق خانواده ، شرکت سهامي انتشارات ، تهران ، چاپ هفتم ص ٢٥٣ است يعني آثاري را که شارع مقدس براي هر عقدي، من حيث هو، وضع نموده است ، 1 جزء مقتضاي ذات عقد، خواهد بود و شرط خلاف آن باطل است .