Abstract:
موضوع کمال شریعت مطلبی مورد اتفاق دانشمندان مسلمان است؛ اما چگونگی کفایت قرآن و سنت، یعنی توانمندی کامل قرآن و سنت برای پاسخگویی به هر نیاز و بینیازی این دو از هر منبع دیگر مورد اختلاف است؛ ملاحظه جوامع برتر حدیثی فریقین، صحیح بخاری و الکافی کلینی حاکی از آن است که گرچه عموم رویکردها و اخبار این جوامع در ارتباط با کفایت قرآن و سنت همسان بوده، اما با وجود پارهای از نمایهها و اخبار در جامع بخاری مانند استفاده صحابه از رای، مبنای کفایت ثقلین زیر سوال میرود. پژوهش حاضر با روش مقایسه تطبیقی در پی آن است که ضمن تطبیق این جوامع بزرگ حدیثی و اخبار آن دو، تفاوت دیدگاه بخاری و کلینی در ارتباط با کفایت قرآن و سنت را تبیین نماید. نتیجه حاصل از بررسی تطبیقی دو منبع این است که با آنکه بخاری با بیان اخبار متعدد، اهتمام خاصی به قرآن و سنت نشان داده، اما به سبب پذیرش برخی اخبار، چون، اخبار اجتهاد بیمبنای اصحاب، نقصان قرآن و سنت را پذیرفته است؛ لذا نتوانسته کمال و کفایت قرآن و سنت را نشان دهد؛ اما کلینی به وجود همۀ احکام در کتاب و سنت تصریح میکند و به توانمندی عترت علیهمالسلام بر ارائه هر حکم اشاره دارد و به نفی قاطع بدعت و رای تاکید مینماید.
Abstract The issue of the perfection of Shari'a is something that Muslim scholars agree on. But the sufficiency of the Qur'an and the Sunnah, that is, the complete ability of the Qur'an and the Sunnah to respond to any need and the expression of the needlessness of the two from any other source, is disputed. Considering the superior hadith collections of the two great Islamic sects, Sahih Bukhari and Kafi Kuleini, it indicates that: Although the general approaches of these collections are similar in relation to the sufficiency of the Qur'an and Sunnah, but despite some indexes and hadiths in the Bukhari such as the use of the individual opinion by Companions, the basis for the adequacy of the Thaqalayn, is questioned. The present study, with the method of comparative comparison, seeks to explain the difference between Bukhari and Kleini's views on the adequacy of the Qur'an and Sunnah, while comparing these great hadith collections and their narrations. The result of a comparative study of the two sources is that although Bukhari has shown a special interest in the Qur'an and Sunnah by narrating various narrations, but due to the acceptance of some narrations, such as: the hadiths of baseless Ijtihad of the companions, he has accepted the shortcomings of the Qur'an and Sunnah; Therefore, it has not been able to show the perfection and adequacy of the Qur'an and Sunnah; But Kuleini points out the existence of all the rulings in the Qur'an and Sunnah and points to the ability of Etrat (p.b.u.h) to present any ruling and emphasizes the categorical rejection of heresy and quoting individual opinion.
Machine summary:
بررسی تفاوت دیدگاه بخاری و کلینی در منبعیت قرآن و سنت 1 علیرضا حیدرینسب 2 و هادی زینی ملکآبادی 3 و سید محمدحسین موسوی 4 چکیده موضوع کمال شریعت مطلبی مورد اتفاق دانشمندان مسلمان است؛ اما چگونگی کفایت قرآن و سنت، یعنی توانمندی کامل قرآن و سنت برای پاسخگویی به هر نیاز و بینیازی این دو از هر منبع دیگر مورد اختلاف است؛ ملاحظه جوامع برترِ حدیثیِ فریقین، صحیح بخاری و الکافی کلینی حاکی از آن است که گرچه عموم رویکردها و اخبار این جوامع در ارتباط با کفایت قرآن و سنت همسان بوده، اما با وجود پارهای از نمایهها و اخبار در جامع بخاری مانند استفاده صحابه از رأی، مبنای کفایت ثقلین زیر سؤال میرود.
نتیجه حاصل از بررسی تطبیقی دو منبع این است که با آنکه بخاری با بیان اخبار متعدد، اهتمام خاصی به قرآن و سنت نشان داده، اما به سبب پذیرش برخی اخبار، چون، اخبار اجتهاد بیمبنای اصحاب، نقصان قرآن و سنت را پذیرفته است؛ لذا نتوانسته کمال و کفایت قرآن و سنت را نشان دهد؛ اما کلینی به وجود همۀ احکام در کتاب و سنت تصریح میکند و به توانمندی عترت( بر ارائه هر حکم اشاره دارد و به نفی قاطع بدعت و رأی تأکید مینماید.
گزارشها نشان میدهد با آنکه بهمرور زمان و با پیشامد مسائل جدید نیاز به حفظ و فهم قرآن، سنت و مراجعه به میراث نبوی و وارثان آن یعنی عترت( بیش از پیش احساس میشد، جریان نقل و نگارش حدیث با منع و محدودیت مواجه گردید (بخاری، الجامع الصحیح، 1401: 1/25) و عترت( مورد غفلت و طرد واقع گشت (همان، 1401: 4/208 و 216 و نیشابوری، صحیح مسلم، بیتا: 7/120)؛ لذا برای رفع نیاز و پاسخگویی به مستحدثات، جریان اِعمال رأی و اجتهادات بیمبنا مطرح شد که این رویکرد معنا و تأویلی، جز احساس وجود کاستی در قرآن و سنت ندارد.