Abstract:
در این پژوهش نقش آستانهای رشد نرخ ارز بر کارایی بخش صنعت در اقتصاد ایران در دوره زمانی 1395-1384 با استفاده از الگوی رگرسیون آستانهای دادههای تابلویی بررسی شده است. در این مطالعه جهت استخراج کارایی صنایع منتخب بر اساس طبقهبندی مرکز آمار ایران از صنایع از رویکرد تحلیل پوششی داده بوت استرپ استفاده شده است. نتایج پژوهش وجود یک آستانه برای رشد نرخ ارز را نشان می دهد و مقدار آستانه رشد نرخ ارز 13/44 درصداست و با توجه به وابستگی شدید بخش صنعت در اقتصاد ایران به واردات، در رشد کمتر از آن تاثیر رشد نرخ ارز بر کارایی صنعت مثبت و معنادار و در رشد نرخ ارز بیشتر از حد آستانه بدلیل غالب شدن افزایش بهای تمام شده محصولات، تاثیر منفی و معنادار خواهد داشت. همچنین رشد توسعه مالی مبتنی بر شبکه بانکی و رشد تسهیلات غیرجاری تاثیر منفی و معنادار بر کارایی صنایع مختلف کشور در دوره مورد بررسی دارند. نتایج نشان میدهد مدیریت نرخ ارز در کشور بایستی بهگونهای باشد که رشد نرخ ارز بیش از حد آستانه نباشد زیرا کارایی صنایع را کاهش میدهد و همچنین اعطای تسهیلات شبکه بانکی بایستی هدفمند و با نظارت مداوم صورت پذیرد تا میزان تسهیلات غیرجاری کمتری بدنبال داشته باشد و از سوی دیگر به بخش واقعی اقتصاد تزریق گردد تا در صورت رشد نرخ ارز بیش از حد آستانه انگیزه سفتهبازی برای متقاضیان تسهیلات شکل نگیرد.
In this study, the role of exchange rate growth thresholds on the efficiency of the industrial sector on Iran economy during 2005-2016 was investigated by using panel data threshold regression model. In this study, Data envelopment analysis Bootstrap approach was used to extract the efficiency of selected industries based on the classification of Iran Statistics Center. The results show that industry sector efficiency is achievable at the exchange rate growth lower than 44.13% threshold. Because the Iran industries are highly related to the import prices, the lower growth rates may result in positive and significant effects on industry efficiency and the higher ones may affect it negatively. Also, the study shows that the growth of financial sector as measured based on the growth of banking sector and non-performing loans have a significant and negative impact on the efficiency of various industries in the country. These results suggest, to be industrially efficient: Firstly the exchange rate growth should be monitored regularly and be kept below the threshold; and secondly the financial credit expansion should be supervised regularly and purposefully so that the non-performing loans volume would be in control, and finally to reduce the speculative incentives of the loan demanders in the times of exchange rate threshold violation, financial credits should be channelize to target the real sector economy.
Machine summary:
در واقع اين رويکرد مي تواند در حوزه سياست گذاري ارزي با لحاظ کارايي بخش صنعت موثر باشد و در ضمن اينکه سياست هاي ارزي مي توانند عملکرد شبکه بانکي را از طريق تغيير در مطالبات و همچنين اعطاي تسهيلات تحت تأثير قراردهند و از سوي ديگر در سال هاي گذشته با توجه به تحريم هاي بين المللي و محدوديت در فروش محصولات، بسياري از کسب و کارها در کشور با محدوديت نقدينگي و منابع مالي مواجه شده اند.
با توجه به اينکه حجم فعاليت هاي مولد و حقيقي اقتصاد مناسب با اين حجم نقدينگي رشد نکرده است ، امکان شکل گيري تورم در اين شرايط وجود دارد که خود منجر به افزايش هزينه هاي توليد و همچنين از طريق قضيه برابري قدرت خريد، منجر به افزايش نرخ ارز مي شود که در هر دو صورت کارايي صنايع وابسته به واردات را کاهش مي دهد.
٤. ارائه الگو در پژوهش حاضر جهت برآورد کارايي صنايع منتخب ١ مرکز آمار ايران از الگوي تحليل پوششي داده بوت استرپ براي سال هاي ١٣٩٥-١٣٨٤ استفاده شده است ٢.
نتايج حاصل از تخمين الگو به طور کلي در اين پژوهش بر اساس الگوي هانسن (١٩٩٩) و وانگ (٢٠١٥) از الگوي رگرسيون آستانه اي در داده هاي ترکيبي با اثرات ثابت براي بررسي تأثير آستانه اي رشد نرخ ارز بر کارايي صنعت ١ در اقتصاد ايران استفاده شده است .