Abstract:
در میان آثار عرفانی نامه ای از ابن عربی به فخر رازی وجود دارد. برخی معتقدند این نامه
همان است که ابن عربی در فتوحات مکیه خویش در دو باب به آن اشاره کرده است . وی
در فتوحات در خصوص مکارم اخلاق و جوانمردی سخن می گوید، در حالی که نامه
موجود، دعوت فخرالدین رازی به کسب علوم شهودی و کشفی است. سوال این است آیا
نامهای که در برخی از رسائل ابن عربی وجود دارد همان است که مورد ادعاست ، یا اینکه
نامه موجود غیر از نامهای است که ابنعربی نوشته است؟ در این مقاله ضمن ارائه ترجمه
نامه ابنعربی به فخرالدین رازی و با روش اسنادی تحلیلی این نتیجه حاصل میشود که این
نامه غیر از نامهای است که ابنعربی در فتوحات به آن اشاره کرده است. بدین ترتیب باید
گفت که وی حداقل دو نامه برای فخرالدین رازی نوشته است.
There isa letter fromIbn Al-Arabi to Fakhr Al-Din Al-Razi among the mystical works. Some believe that this letter is the same that Ibn Arabi has referred to it in two Chapters of his FUTUHAT MAKIYEH.
He talks in FUTUHAT about Moral Virtues and Generositywhile the existingletter is Fakhr Razi's invitation to learn intuition and intuitive Knowledge.
The question is this, whether the letter which exists in some of Ibn Arabis RASAIL is the same as it claims, or the current letter is a letter other than the letter which Ibn Arabi has written?
In this article while the Ibn Arabi's letter to Fakhr Al-Din Al-Razi is translated, this result is obtained by the documentary analytical method that this letter is other than the letter that has been mentioned to it by Ibn Arabi in his FUTUHAT.
Thus, it should be said that Ibn Arabi at least has written two letters for Fakhr Al-Din Al-Razi.
Machine summary:
برخی معتقدند این نامه همان است که ابن عربی در فتوحات مکیه خویش در دو باب به آن اشاره کرده است.
محمود الغراب در کتاب الطریق الی الله الشیخ و المرید من کلام الشیخ الاکبر در صفحه 21 ذیل عنوان نامه شیخ اکبر به امام رازی، ضمن توضیح محتوای آن با استفاده از فتوحات مکیه جلد اول ص 241 و جلد چهارم ص 459 میگوید: رساله اخلاقی که در قاهره در سال 1328 چاپ شده است این رساله نیست.
ق در رساله الدر الثمین فی مناقب الشیخ محییالدین، ص 31-30 از مجموعه النور الابهر فی الدفاع عن الشیخ الاکبر، از نامه ابنعربی به فخر الدین رازی یاده کرده و از محتوای نامه چنین میگوید: ابن عربی او را ارشاد کرده است که از انسانها جدا شده و به طور اساسی از مخلوقات منقطع گردد، چراکه به وی خبر رسید که روزی فخرالدین رازی بین دوستان و اصحاب خاص خویش نشسته بود که ناگاه به شدت گریست به طوری که نزدیک بود از شدت آن غش کند و اطرافیان وی از این امر ترسیدند.
در بخش دیگر نامه ابن عربی با اشاره به علوم پزشکی و هندسه و دانشهایی که مربوط به دنیا است میگوید: این دانشها تنها برای عالم دنیا است و بعد از انتقال نفس از دنیا به آخرت در همین عالم میماند و با نفس منتقل نمیشود، بنابراین انسان عاقل خود را باید وقف دانشی کند که با انتقال او، دانشش نیز منتقل شود.