Abstract:
در مقالۀ حاضر تلاش شده با روش تحلیل محتوا و توصیفی، آرای متعدد و مختلف اهل بیان از ورود این اصطلاح به عرصۀ بلاغت عربی و فارسی تا زمان حاضر، بررسی و تطبیق و نقد شود؛ نتایج تحقیق، مبیّن آن است که اهل بلاغت، علاوه بر اختلاف در نامگذاری و پریشانگوییهای زیاد در تعریف مصادیق آن، چهار دیدگاه ماهوی درخصوص کمّیت و کیفیت استعارۀ تمثیلیه دارند. به نظر میرسد باتوجهبه لفظ تمثیل و معانی آن، دیدگاه اول صحیح و با این نامگذاری تطبیق دارد؛ هرچند برای رهایی از این همه نامگذاری و پریشانگویی، پیشنهاد میشود جاییکه مجاز مرکب است و بهاصطلاح از امور متعدد انتزاع میشود، قائل به تفصیل شد و درصورتیکه ارتباط بین عبارت مذکور و معنای دوم آن غیرمشابهت باشد، آن را مجاز مرکب نامید، و درصورتیکه ارتباط بین عبارت مذکور و معنای دوم، علاقۀ مشابهت باشد و عبارت مذکور مَثَل یا در حکم مَثَل بوده، آن را استعارۀ تمثیلیه نامید، و اگر عبارت مذکور مَثَل یا در حکم مَثَل نباشد، آن را استعارۀ مرکب نامید.
Through a descriptive and content analysis method، it has been tried in present paper، to review، compare and criticize several different opinions of specialists about the entrance of allegorical metaphor into Arabic and Persian rhetoric from beginning up to now. The results of the research show that the rhetoricians have four essential viewpoint about the quality and quantity of allegorical metaphor in addition to their differences on naming and their delirious remarks about the definition of its examples. The first viewpoint seems being correct and corresponds with the naming due to the word allegory and its meanings; However، in order to get rid of all these naming and distortions، it is suggested to accept detailing where compound allegory is permitted or it is so-called abstracted from several affairs; and calling it a compound allegory is suggested if the relation between the term and its second meaning is inconsistent; and an allegoric metaphor if the relation between the term and its second meaning is consistent or the phrase is a proverb or a proverb-like sentence; and a compound metaphor if the phrase isn't a proverb or a proverb-like sentence.
Machine summary:
به نظر مـیرسـد باتوجـه بـه لفـظ تمثیـل و معـانی آن ، دیـدگاه اول صـحیح و بـا این نام گذاری تطبیـق دارد؛ هرچنـد بـرای رهـایی از ایـن همـه نـام گـذاری و پریشـان گـویی، پیشـنهاد میشود جایی که مجاز مرکب اسـت و بـه اصـطلاح از امـور متعـدد انتـزاع مـیشـود، قائـل بـه تفصـیل شـد و درصــورتیکــه ارتبــاط بــین عبــارت مــذکور و معنــای دوم آن غیرمشــابهت باشــد، آن را مجــاز مرکـب نامیـد، و درصـورتیکـه ارتبـاط بـین عبـارت مـذکور و معنـای دوم ، علاقـه مشـابهت باشـد و عبارت مذکور مثل یـا در حکـم مثـل بـوده ، آن را اسـتعاره تمثیلیـه نامیـد، و اگـر عبـارت مـذکور مثـل یا در حکم مثل نباشد، آن را استعاره مرکب نامید.
آنچـه از کتــاب اســرار البلاغــه و دلائـل الاعجــاز عبــدالقاهر جرجــانی (١٩٩٢: ٦٧ــ٨٠؛ ٢٠٠١: ١٥١ـ١٨٦) برداشت میشـود ایـن اسـت کـه اسـتعاره تمثیلیـه در نـزد عبـدالقاهر اولا جمله ای است که در غیـر معنـی اصـلی خـود بـا علاقـه مشـابهت اسـتفاده شـده باشـد، و ثانیا وی بر مرکب بـودن مشـبه بـه (مسـتعارمنه ) تأکیـد دارد، و ثالثـا مشـبه محـذوف باشـد، و سرانجام اینکه وجه شبه صورتی است که از امور متعدد انتزاع شده باشد.
(یعنـی : او [سـکاکی ] اسـتعاره را آن گونـه کـه گذشــت ، بیــان کــرد، و تمثیــل بــر ســبیل اســتعاره را از آن نــوع بــه شــمار آورد، درحالیکه در آن ایراد است ؛ زیـرا همـان گونـه کـه گذشـت ، تمثیـل بـر سـبیل اسـتعاره جـز در مرکـب واقـع نمـیشـود، پـس چگونـه قسـمی از مجـاز مفـرد باشـد؟ هرچنـد استعاره را مقید به مفرد بـودن نکـرده و آن را مجـازی دانسـته کـه بـه سـبب مبالغـه در تشبیه ، توسط آن ، معنایی شبیه معنای اصلی اراده شده باشد).