Abstract:
منطقه خاورمیانه طی سال های 2015 – 2001 شاهد وقوع تحولات سیاسی اجتماعی گسترده ای در خود بوده است. ایران و عربستان دو کشور مهم در سطح منطقه خاورمیانه هستند که از دیر باز تقابل استراتژیک، سبب رویایی این دو در سطح منطقه بوده است. در سالهای یاد شده، دیپلماسی فرهنگی به عنوان یکی از ابزارهای مهم هر دو کشور در پیگیری اهداف و منافع ملی شان در عرصه سیاست خارجی مورد استفاده قرار گرفته بود. مقاله حاضر با بهره گیری از روش توصیفی و مطالعه مقایسه ای، می کوشد تا ضمن پرداختن به چیستی دیپلماسی فرهنگی به طور کلی، ماهیت و عملکرد دیپلماسی فرهنگی دو کشور ایران و عربستان سعودی را مورد مقایسه قرار دهد. یافته های مقاله حاکی از آن است که در بازه زمانی 2015 – 2001 ، رقابت دیپلماسی فرهنگی دو کشور یاد شده، از یک سو دارای خصلتی کاملا ایدئولوژیک و بسیار متاثر از سیاست های هویت جویانه دو کشور بوده است و از سوی دیگر گسترش نفوذ ایران در منطقه، الگوی رفتاری و رویکرد جدیدی را برای عربستان سعودی در این منطقه رقم زده است.
The relations of Iran and Eastern neighboring countries always have had many challenges and opportunities and we can see outcomes of these relations in eastern border of Iran.Iran and Pakistan relations have shaped so in a long time .This research tries to answer to this question: why a long time of economic cooperation between Islamic Republic of Iran and Islamic Republic of Pakistan have not spill over to security era and have not declined border's challenges and threats. This question has formed the causal - analytic nature of the article. According to hypothesis of the article، characteristics of a failed state and Interference of neighboring regional and post regional powers are the main obstacles for spill over of Iran and Pakistan economic cooperation to security areas. The article uses Barry Buzan security dilemma and Furen prier dilemma theories. Comparative study of these three theories is another characteristic of this article.
Machine summary:
یافتههای مقاله حاکی از آن است که در بازة زمانی 2015 – 2001، رقابت دیپلماسی فرهنگی دو کشور یاد شده، از یکسو دارای خصلتی کاملا ایدئولوژیک و بسیار متأثر از سیاستهای هویتجویانة دو کشور بوده است و از سوی دیگر گسترش نفوذ ایران در منطقه، الگوی رفتاری و رویکرد جدیدی را برای عربستان سعودی در این منطقه رقم زده است.
جمهوری اسلامی برای ترویج فرهنگ انقلاب اسلامی در پی تأثیرگذاری بر ادراکات، افکار، ایدهآلها، ارزشها و ایستارهای ملتهای جهان بهطور عام و ملتهای مسلمان بهطور خاص است، لذا یکی از بخشهای اساسی دیپلماسی این نظام، دیپلماسی فرهنگی که تعیین کنندة بسیاری از معادلات سیاسی منطقه و مواضع قدرتهای جهانی در قبال جمهوری اسلامی ایران و تأثیر آن بر بسیاری از مسائل داخلی کشور است؛ که توجه بدان و مطالعة چگونگی آن از زیربناییترین مطالعات مسائل کشور محسوب میشود.
هر دوی این کشورها مدعی یک هویت ایدئولوژیک حکومتی در دنیای اسلام هستند که خود مشتمل بر ارزشها و هنجارهای خاصی است و از آنجا که قدرت نرم از نظر جوزف نای بهطور کلی بر هنجارها، ارزشها، انگارهها، نهادهای سیاسی، اعتبار، اخلاق و فرهنگ مبتنی است و ابزار آن نیز دیپلماسی فرهنگی است؛ لذا ضرورت مییابد برای فهم بهتر معادلات منطقهای، متغیر دیپلماسی فرهنگی این دو کشور بویژه در رقابت با هم، مورد شناسایی و واکاوی قرار گیرد.
(Frankle, 1995: 69) در ادامه به چگونگی عملکرد و ابزارهای بکار گرفته شده از سوی جمهوری اسلامی ایران در راستای تحقق و توسعة دیپلماسی فرهنگی آن در منطقه و جهان اشاره میشود: 2-2-عملکرد پس از پیروزی انقلاب، ایدة صدور انقلاب و تأثیر بر افکار و اذهان مردمان دیگر سرزمینها بویژه کشورهای اسلامی و منطقه از آمال بسیاری از انقلابیون بود و امور تبلیغی و فرهنگی، متولی خاصی نداشت.