Abstract:
زنان سرپرست خانوار از جمله گروه های آسیب پذیر جامعه هستند که تحت تاثیر عوامل مختلفی مانند طلاق، فوت، اعتیاد و... قرار دارند. در بررسی های موجود، اغلب به وضعیت اقتصادی و رفاهی زنان سرپرست خانوار و همچنین وضعیت سلامت جسمی و روحی آنان پرداخته شده است؛ به همین علت از مسائل و مشکلاتی که این زنان در زمینه رشد و تربیت فرزندان با آن روبه رو هستند غفلت شده است. بر این اساس هدف اصلی این پژوهش بررسی تنگناهای زنان سرپرست خانوار در خصوص جامعه پذیری فرزندان است. روش تحقیق، پیمایشی است؛ جامعه آماری پژوهش، زنان سرپرست خانوار تحت پوشش شهرداری تهران هستند و تعداد 328 نفر نمونه با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدهاند. براساس نتایج پژوهش، اندازه خطر افت و ترک تحصیلی بین فرزندان دختر خانواده های زن سرپرست فراوانی معناداری دارد. اما ناسازگاری اجتماعی، فقدان الگوی پدری و خلا ارتباطی ناشی از آن و کنترل ناپذیری فرزندان دختر در چنین خانواده هایی فراوانی معناداری ندارد. بین متغیرهای زمینه ای زنان سرپرست، متغیر افزایش سن مادر با اختلال در جامعه پذیری کودکان ارتباط مستقیم دارد. اما بین متغیرهای تحصیلات و درآمد و تنگناهای جامعه پذیری فرزندان، ارتباط معناداری وجود نداشت.
Female-headed households and the women in charge of them are one of the most vulnerable chunks of a society، often highly affected by divorces، passing or disability of their husband، drug-abuse of their partner، or immigration of their husbands. That Is why this study is focused on bottlenecks of parenting and children socialization for female-headed households، which is divided into five subcategories، cumulatively studied in seven hypotheses.
In this study، referential methods are employed for verification and data gathering in theories، and traversal methods are used for management of data. The sample data consists of all the women in this category، covered by Tehran municipality، and its size is calculated via Cochran formula method to be 328 people. Random sampling has been used to access elements of the data sample، and analysis unit is set to be each responsive person. The geographical location of the study is the city of Tehran، and it was done in Jalali year 1392 (2013 Gregorian). Data was gathered via surveys. Credibility of the surveys were assessed by the visual methods، and the final edition employed Cronbach's (alpha=0.77)، which was calculated to be .77، demonstrating that the sampling tools are desirably persistent. For further data analysis، the descriptive section includes one dimensional tables، as well as mean and variance diagrams. To define discoveries، t test and correlations are used.
Machine summary:
بر اين اساس مسئلۀ اساسي تحقيق اين است که آيا فرايند اجتماعي شدن فرزندان در خانواده هايي با سرپرست زن با مشکل روبه رو است ؟ ادبيات نظري پژوهش چگونگي زندگي زنان سرپرست خانوار و کودکان شان مورد توجه و بررسي جامعه شناسان قرار گرفته است و درواقع گسترش اين گونه از خانواده در همۀ کشورهاي جهان ، چه صنعتي و چه جهان سوم ، ضرورت اين بررسي را فراهم کرده است .
براساس اين نظريه ، شرايط حاکم بر زندگي خانواده هاي زن سرپرست خانوار موجب آسيب پذيري بيشتر آنها شده است که علت اصلي آن هم غلبۀ نظام تبعيض آميز جنسيتي است ؛ مانند نداشتن فرصت هاي شغلي برابر با مردان ؛ سطوح پايين تر سواد هم بين زنان و هم بين فرزندان ؛ دستمزدهاي کمتر؛ درصد بالاي افت تحصيلي و بزهکاري کودکان و نوجوانان ؛ مسئلۀ فقر زماني براي زنان شاغل تمام وقت .
براساس ديدگاه پارسونز خانواده ها با سرپرست زن ، از فقدان پدر به عنوان الگويي براي همانندسازي رنج ميبرند و فرزندان در چنين خانواده هاي در زمينۀ دروني کردن ارزش ها مشکل دارند و بر اين اساس کنترل پذيري فرزندان نيز مشکل مي شود.
براي سنجش اختلال در جامعه پذيري فرزندان دختر در خانواده هاي زن سرپرست از چهار شاخص شکست تحصيلي، ناسازگاري اجتماعي، خلأ ارتباطي ناشي از فقدان الگوي پدري و کنترل ناپذيري فرزندان دختر استفاده شده است .