Abstract:
تامل بر تحولات اجتماعی نشان می دهد، که آینده یکباره و ناگهانی نمی آید، بلکه علایم و نشانه های خود به مثابه پیش قراول می فرستد. اما برغم اهمیت بنیادین علایم آینده، وارد آگاهی جمعی و فرایندهای سیاستگذاری نمی گردند. بر این اساس هدف این مقاله ، دست - یابی به درکی عمیق از علل غفلت از علایم آینده است . بنابراین پرسش اصلی نیز عبارتست از این که چرا و چگونه علایم آینده مورد غفلت قرار می گیرند؟ برای تحقق این هدف نظریه هایی که تلاش کردهاند تا غفلت از آینده و غافل گیری را تبیین کنند، مورد بررسی قرار گرفته شدهاند. این مطالعه نشان می دهد که نظریه های رایج عمدتا در قلمرو فردی و سازمانی کارآیی دارند در حالی که خود فرد و سازمان به مثابه سوژه، هویت ، نقش ، و نحوه معنابخشی خود را به محیط و علایم از کلیت های بزرگتری معنایی کسب می کنند. یعنی خود افراد و سازمانها نیزدر معنابخشی به علایم آینده خود مختار نیستند بلکه تحت انقیاد منظومه های معنایی بزرگتری هستند. در واقع فرد و سازمان معناهایی که به علایم و نشانه های محیطی خود می دهد از کلیت های معنایی کسب می کند. در چهارچوب نظری انتخابی این مقاله علل غفلت از علایم آینده را باید به مثابه امری اجتماعی در نظر گرفت ، یعنی آگاهی و کنش معنابخشی سوژه(فرد یا سازمان) مفهومی ارتباطی و اجتماعی است و این مفاهیم در بستر مفصل بندی های معنایی شکل می گیرد، نه به صورت مستقل و در خلاء. بنابراین واجد اجتماعی داشتن غفلت از آینده، مرکز ثقل توجه را به نظریه های اجتماعی و سیاسی سوق می دهد. از آنجا که این مقاله غفلت از علایم آینده مورد بررسی قرار می دهد، می تواند مورد استفاده علاقمندان به آینده پژوهی ، سیاست گذاران عمومی و اجتماعی ، استراتژیست های سازمانی و... قرار گیرد.
Most often the social and political changes do not happen suddenly. In other words, they are today’s clues and signs that provide us with hints of possible futures, events, wildcards and trends. In this line, the main question of this paper is: why do policy-makers face with challenges of futures blindly, and how weak signals and potential future changes can be made sense? Therefore, the focus of this paper is to examine weak signals as a fundamental approach in futures studies in an attempt to open up the past and present to create alternative futures. With regard to the question, we find that understanding future’s weak signals is a social phenomenon related to social reality. So the theoretical framework for clarifying the blindness is discourse. It is crucial to be aware of social and political discourses. Obviously, the short-time discourses exclude the signals of future as well as policy consequences and significations, thus long-term efforts often fail dealing with short-time articulations. But the hegemony of existing discourse is temporary and is not necessarily consistent, and understanding temporary state opens up alternative futures. Having investigated the ignorance from future signs, the present paper can be useful in FS, policy-making, organizational strategizing and etc.
Machine summary:
در چهارچوب نظری انتخابی این مقاله علل غفلت از علایم آینده را باید به مثابه امری اجتماعی در نظر گرفت ، یعنی آگاهی و کنش معنابخشی سوژه(فرد یا سازمان) مفهومی ارتباطی و اجتماعی است و این مفاهیم در بستر مفصل بندی های معنایی شکل می گیرد، نه به صورت مستقل و در خلاء.
سپس می - توانیم به رویآورد غایب حرکت کنیم (ساکالوفسکی ،١٩٣٤ ) بر این اساس اهمیت علایم و نشانه های آینده برای آیندهپژوهی به مثابه «روی آورد میانی » است که آینده پژوه می تواند آگاهی خود را بر رویآورد غایب که همانا آیندههای غایب و ناموجود است معطوف کند.
این مقاله علل غفلت از نشانه های آینده را مورد بررسی قرار می دهد، و تلاش می کند تا به درکی اجتماعی از امر غفلت از آینده، نایل شود.
اطاله کلام در بیان مساله به این علت است که معلوم شود در این مقاله بدنبال چه هستیم ؟ موارد فوق نشان می دهد که آینده یکباره و ناگهانی روی نمی دهد، بکه دارای آیات و نشانه - هایی است اما آیات و نشانه های آینده مورد غفلت قرار می گیرد، بنابراین سئوال اصلی عبارتست : چرا نشانه های آینده مورد غفلت قرار می گیرند؟ مرور نظری بر علل غفلت از علایم آینده از دیدگاه زیسلر٣ و هریس ٤ علت غفلت از علایم آینده، احاطه شدن نشانه ها توسط نویزها است (٢٠٠٢:٢٥ ,Zeisler &Harris ).
اگر دال مرکزی مفصل بندی معنایی حاکم برجامعه کوتاهمدت باشد، نشانه ها و علایم آینده که مربوط به بلندمدت و آینده است مورد غفلت قرار می گیرند.